۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

آيا واقعاً صرفه جويي شده؟

امروز در روزنامه مطلبي مبني بر كمتر شدن مصرف گاز ، برق ، آب ، گازوييل و نفت سفيد خواندم كه دليل كمتر شدن اين مصرف را به خاطر اجرا شدن طرح هدفمند كردن يارانه ها است . در مورد آب و برق و گازوييل نميدانم ، اما در مورد گاز و نفت سفيد كه بيشتر براي گرمايش استفاده ميشوند و با توجه به اينكه امسال سال سردي نداريم ( نسبت به سالهاي گذشته ) نميدانم كه اين آمار صحيح است يا خير . اميدوارم كه كمتر شدن مصرف به خاطر سرد نبودن هوا را به پاي استفاده كمتر و صرفه جويي نگذاشته باشند . 
از هر نكته منفي طرح هدفمند كردن يارانه ها بگذريم از اين نكته مثبتش نبايد بگذريم كه اين طرح شايد بتواند ما را به درست مصرف كردن انرژي در كشورمان عادت دهد و كاري كند كه بتوانيم بعضي از عادتهاي بد مصرف زياد را از دست دهيم و شايد بتواند كاري كند كه ميزان مصرف انرژي در كشور ما به سطح استانداردهاي بين المللي نزديك شود و بيخودي پولهايمان بر باد نرود . 
از يك نكته منفي اين طرح كه بشدت ميترسم اين است كه خود نقدينگي باعث تورم ميشود و اقتصاد ما كه در حال ركود است با اين نقدينگي كاري نميتواند كند تا جلوي تورم مضاعف گرفته شود . تا قبل از اجراي اين طرح به گفته بانك مركزي بيشتر از 100 هزار ميليارد تومان نقدينگي در جامعه وجود دارد كه نه تنها نسبت به گذشته كمتر نشده است بلكه بيشتر هم شده بود و با توجه به تورم تقريباً 40 درصد ( رندش كردم ) يعني خود اين نقدينگي سالي 40 درصد افزوده ميشود و با تزريق سالي 20 هزار ميليارد تومان پول يارانه ها يعني در سال آينده به جاي 140 هزار ميليارد تومان نقدينگي ، 160 هزار ميليارد تومان خواهيم داشت . البته بايد اين نكته را نيز در نظر داشت كه اكثر اين وجه نقد در اختيار كساني است كه ثروتمند هستند و هيچگاه پولشان را راكد نميگذارند و اكثراً هم از كم شدن تورم زياد خوششان نخواهد آمد چون اكثر اين ثروتمندان از صدقه سري همين تورم به اين جا رسيده اند و اگر تورم كم شود يعني درآمد آنها كم خواهد و اين در حالي است كه اگر اين افراد از طريق كار كردن مثل راه اندازي كارخانه يا صنايع يا تجارت به اين ثروتها رسيده بودند برايشان بهتر بود كه تورم كم باشد تا قدرت خريد مردم بالا رود و آنها محصولات بيشتري را به فروش برسانند وليكساني كه با گران شدن يك شبه ملك و يا فروش گاو و گوسفند ثروتمند شده اند كه توان و دانش اجراي همچنين كارهايي را ندارند و حداكثر با دلالي و موج سواري بر روي تورم ميتوانند بر ثروتشان بيافزايند . اميد وارم كه دولت براي اين نقدينگي زياد تدبيري داشته باشد وگرنه همين نقدينگي بلاي جان دولت خواهد شد .

۱۳۸۹ آذر ۲۹, دوشنبه

ديگه پولدار شديم

از ديروز 28 آذرماه 1389 هر كسي كه يارانه اش رو به حسابش ريخته بودن ميتونست كه برش داره و به همين سادگي بود كه يه ملت يه هو و يه شبه پولدار شدن البته اونهايي كه تعداد فرزندانشون زياده بيشتر پولدار شدن . حالا چرا 28 آذرماه روز پولدار شدن مردم شد و آقاي رييس جمهور تا سر ماه صبر نكرد را خدا داند ، نكته ديگه در اين يك شبه پولدار شدن ملت ايران اينه كه 6 دهك تغيير چنداني تو ثروتشون پيش نمياد و دو دهك بايد صرفه جويي كنن و دو دهك بعدي يه كم بيشتر صرفه جويي كنن ، اصولاً براي آقاي رييس جمهور واحدهاي شمارش شناخته شده رياضي كاربردي ندارند و واحدهاي معتبر در نهاد رياست جمهوري عبارتند از : كم ، يه كم ، يه خورده كمتر ، يه خورده بيشتر ، بيشتر،  در حدوده ( مثال : وقتي ميگن در حدوده 25 درصد جنگلها سوخت يعني بالاي 75 درصد جنگلها سوخت ) و اصولاً آمار و اعداد و ارقام نه اينكه حجيم هستند و وقت گير و نهاد رياست جمهوري يك نهاد مردمي كه بايد جوابگوي يك ملت باشه ، وقت اينجور سوسول بازيها رو ندارن به خاطر همين اين جور چيزها كه به درد ممالك كافر نشين ( منظور همون كشورهاي پيشرفته است ) ميخوره در مملكت ما جايي نداره . نكته بعدي هم اينه كه .......... نميدونم نكته اي به نظرم نميرسه ، باز هم اصولاً نكات هم به درد ممالك كافر نشين ميخوره .

۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

باران هم آمد

بالاخره بعد از مدتها در تهران هم باران آمد . هر چند که کم بود ولی باز هم جای شکرش باقی است که باران آمد ، وگرنه با این همه آلودگی چکار می خواستیم بکنیم خدا داند . در این یک ماه گذشته خیلی از مسایل دست به دست هم دادند تا وضعیت اقتصادی بدتر شود ، ماه محرم ، آلودگی هوا ، سردرگی یارانه ها ، بی حالی مردم و ... . با یک نگاه به وضعیت بارندگی در ممالک کافر نشین ، آدم به عدالت خدا شک میکنه ، شاید هم عدالت خدا درسته برای آنها باران و برف میفرسته تا سال آینده مشکلی از کمبود آب نداشته باشن . به ما ستختی میده تا ایمانمون رو امتحان کنه ، به هر حال ما که نفهمیدیم چیکار میکنه بقیه رو نمیدونم .

۱۳۸۹ آذر ۱۵, دوشنبه

کاهش تورم؟

امروز در روزنامه راجع به کاهش تورم به 9/7 درصد خواندم . اگر واقعاً تورم تا این اندازه کاهش یافته است ، بسی جای امیدواری است اما آیا واقعاً این رقم با واقعیت همخوانی دارد ؟ البته این رقم با واقعیت همخوانی دارد اما نکته این تورم در این است به جای اینکه اجاره خانه 100 هزارتومان در ماه افزایش یابد ، حالا 80 تا 90 هزار تومان افزایش داشته است . قیمتها نیز به همین ترتیب . کاهش آمار تورم به هیچ وجهی به کاهش قیمتها نمی انجامد و فقط شیب سیر صعودی آنرا کمی کاهش میدهد و این در حالی است که درآمد بسیاری از مشاغل نیز به خاطر وضعیت اقتصادی نیز کاهش یافته است . من به خاطر شغلی که دارم ( شغل من تبلیغات است ) با مشاغل زیادی در ارتباطم و وقتی که نحوه تبلیغات و میزان هزینه این مشاغل برای تبلیغ کالا یا خدماتشان را میبینم ، متوجه کمی درآمد آنها و بازخورد کم آنها از تبلیغات را میبینم . این بازخورد کم نیز به خاطر وضعیت اقتصادی کشور است ، وقتی که قدرت خرید مردم کمتر و کمتر میشود ، تبلیغات نیز جوابگوی فروش برای تبلیغ کنندگان نخواهد بود . امروز یک خبر نیز راجع به توقیف روزنامه ایران شنیدم ، چون صبح این روزنامه توزیع نشده بود و صفحه رویی روزنامه شرق نیز توزیع نشد . احتمالاً این توقیفها به خاطر سالگرد سقوط هواپیمای C130 حامل خبرنگاران بوده است . طبق بخشنامه ای که دولت به شرکتهای زیر مجموعه خود چندی پیش فرستاده بود ، این شرکتها موظف بودند که تبلیغات خود را فقط در روزنامه ایران ( روزنامه رسمی خبرگزاری جمهوری اسلامی ) انجام دهند ، پس این توقیف نمیتواند به خاطر مسئله دیگری بجز همان سالگرد خبرنگاران باشد ، چون هزینه چاپ نشدن یک روز این روزنامه و یا روزنامه های دیگر بسیار بالاست و برای آنها هیچ توجیه اقتصادی ندارد ، چون متحمل ضرر بالایی میشوند . درهر حال تنها روزنامه ای که به لطف دولت تقریباً صفحاتش برای تبلیغات پر بود ، امروز توزیع نشده است . نمیدانم جوابگوی اینگونه تصمیمات چه کسی خواهد بود .

۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه

زندگی خوب 2

یکی از بیشترین کلمات جستجو شده که به وبلاگ من ختم شده است همین خوب زندگی کردن است . در اینکه تمام مردم دنیا بدنبال بهتر کردن شرایط زندگی خودشان و یا خوب زندگی کردن هستند ، شکی نیست اما همیشه خوب زندگی کردن در داشتن ثروت زیاد و یا رفاه نیست . خود من همیشه از بی پولی شکایت دارم و یا از اینکه چرا شرایط کاریم آنگونه که میخواهم نیست گلایه میکنم . در این چند ماه یعنی از مردادماه امسال تا الان بد ترین شرایط مالی را تجربه میکنم ، چندین اتفاق بد برایم افتاد ، بیمار شدم و ... . اما دیروز اتفاقی برایم افتاد که متوجه نکته ای شدم که تا کنون اصلاً به آن توجه نمیکردم . زمانی که از دفتر بیرون رفته بودم در پارک ورشو متوجه یک پسر و دختر جوانی شدم که به احتمال قوی زن و شوهر بودند . ناگهان آن پسر جوان شروع کرد به داد زدن و بلند حرف زدن و با هم دعوا کردند ، اتفاقی که بین خانواده های زیاد رخ می دهد . در یک لحظه به یاد زندگی خودم افتادم که تا به امروز حتی یک بار هم اتفاق نیافتاده است که در زندگی مشترکم با همسرم ، با هم دعوا کرده باشیم و یا سر هم داد زده باشیم . در مسایلی با هم مشکل داشته ایم اما کاملاً منطقی و با صحبت کردن آن مشکل را حل کرده ایم و اگر هم از دست هم دلخور شویم ، با صحبت کردن راجع به آن مسئله ، مشکل را حل میکنیم . این همان مسئله ای بود که تا کنون به آن توجه نکرده بودم . با تمام مشکلاتی که دارم ، زمانی که به خانه میرسم دیگر چیزی آزارم نمیدهد و زمانی که در خانه هستم ، مثل این است که همه چیز دارم. آنهایی که واقعاً بدنبال زندگی بهتری میگردند ، بهتر است اول از همه روابط خودشان را اصلاح کنند ، خویشتن دار باشند و صبور . تمامی مشکلات با کمی صبر حل میشود .

سوپر استار

استعداد یابی و شناختن ستاره ها یکی از برنامه های جذاب تلویزیونی در سرار دنیا میباشد . تمامی کشور های پیشرفته و غیر پیشرفته در این زمینه فعالیتهایی دارند و برنامه های تلویزیونی در این مورد میسازند که برای مردم همان کشور جذاب است . تلویزیونهای ایرانی خارج کشور هم از این دست برنامه ها را تولید کرده و میکنند با این تفاوت که تلویزیونهای ایرانی مثل اینکه توانایی اجرای این برنامه ها را به خوبی ندارند . TV Persia برنامه ای که میسازد به درد لا جرز دیوار هم نمیخورد ، نه جذابیت دارد ، نه کیفیت و نه ستاره ای پیدا میکند . کانال PMC هم که برنامه American Talent را پخش میکند و اما تلویزیون manoto1 ، تفاوت این کانال با کانالهای قبلی کیفیت تصویری و صدایی بالایی است که کانالهای دیگر ایرانی از آن محرومند ( بالاخره گدا بازی یه جایی خودش رو نشون میده دیگه ) ولی باز این کانال هم به عنوان یک برنامه استعداد یابی بسیار ضعیف عمل میکند . برنامه ضبط شده را به نام برنامه زنده پخش میکند ، کسانی را بعنوان نامزد ستاره بودن انتخاب کرده ، که حتی فارسی را نمی توانند درست صحبت کنند ، حذف کردن 2 نفر در هر قسمت نشان از کمبود منابع مالی برای داشتن برنامه طولانی تر و سالنی بزرگتر . اما نباید بی انصافی کرد چون بعنوان تجربه اول کار خوبی انجام دادند که ارزش دیدن را داشت ، اما اگر قرار باشد که در قسمت های بعدی هم به اینگونه عمل کنند آن وقت حیف وقت است که صرف دیدن این برنامه شود . البته برنامه های دیگر این تلویزیون نیز خالی از ایراد نیست و بجز سریال زندانی ( که باز هم دوبله ایراد دارد ) و آکادمی موسیقی گوگوش ، و چند برنامه انگشت شمار دیگر ، برنامه مفید دیگری ندارند که این را نیز به پای تازه کار بودن این شبکه میگذاریم . اگر تلویزیون های ایرانی که بر روی ماهواره برنامه دارند ، کمی به تلویزیون های خارجی نگاه کنند و خودشان را مقایسه کنند ، شاید در آینده بتوانند برنامه های بهتری پخش کنند . تلویزیون ایران اگر برنامه های خوبی ندارد ولی برنامه ریزی خوبی دارد و مطمئن هستم اگر محدودیتی نداشتند ، آن وقت تلویزیون ایران یکی از بهترین تلویزیون های دنیا میشد و میتوانست با شبکه های مثل Cyfra ، ZDF ، Arte ، RTL ، BBC ، abc ، و... رقابت کند .
" نخوردیم نون گندم ، دیدیم تو تلویزیون های مردم "

۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

فیتیله باز هم تعطیله

انگار با این تعطیلی ها دردی دوا میشه !!! نمیدونم این آقایون تصمیم گیرنده که خیلی راحت برای دیگران تصمیم گیری میکنند ، اصلاً تو این مملکت زندگی میکنند یا نه ؟ چیزی راجع به شرایط بد اقتصادی میدونند یا نه ؟ اصلاً این آقایون کار کردن میدونن یعنی چی ؟ میدونن که اکثر مردم این شهر اگر تعطیل بشه کار نمیتونن بکنن و درآمدی هم ندارن ؟ میدونن درآمد نداشتن یعنی چی ؟ البته که معلومه که جواب هیچ کدوم از این سوالها رو نمیدونن ، چون اگر من هم از چند جا حقوق میگرفتم و چندین پست مختلف تو چندین سازمان مختلف با حقوق های مختلف داشتم میگفتم گور بابای اونکه نداره ، من که دارم . وقتی که اکثر ماشینهای این شهر مدل بالا هستن و به قول خودشون با استاندارد های روز ساخته میشن ، باز هم باید یک همچنین آلودگی تولید بشه ؟ آخه واقعاً تعطیل کردن مملکت چاره کاره ؟

۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه

مملکت تعطیلات

تعطیلات خوش گذشت !!! نمیدونم با این همه تعطیلات چیکار باید بکنم . هر کسی رو که میبینی از این همه تعطیلات می ناله اما تو هر تعطیلات این همه جاده ها شلوغ میشه ، آخه این همه تعطیلات چیز بدیه ، کلاً همه از تعطیلات بدشون میاد . نه رومیه رومی هستیم نه زنگیه زنگی . نه به این همه ناله ، نه به این خوش گذرونیها ، همه موقع پرداخت بدهی هاشون که میشه ، میگن ندارن اما تا یه روزی زرتی تعطیل میشه ، میرن خوش گذرونی . واقعاً باید به دولت در این زمینه که بدون اعلام قبلی ، یه هووووو تعطیل میکنه ، آفرین گفت . میگن کافر همه را به کیش خود پندارد ، در مورد دولت ما کاملاً صادقه ، نه اینکه خودشون بیکارن و پولدار ، فکر میکنن بقیه هم مثل خودشون هستن . البته این از صفات مبارک ما ایرانیهاست که جلوتر از دماغمون چیزه دیگه ای نمیبینیم . فقط خودم و خودم ، گور بابای بقیه . شاید هم هی دلشون برای بچه های غزیزشون که در قربت در حال تحصیل علم هستن تنگ میشه و میگن بزار تعطیل کنیم و یه سفر بریم خارجه ( یا همون فرنگ خودمون ) یه سری به بچه های نازنینمون تو قربت بزنیم تا نکنه از دلتنگی و دوری خانواده ، اون هم تو شرایط بد اقتصادی که نمیتونن بیشتر ماهی 6 ، 7 هزار پوند براشون پول تو جیبی بفرستن ، خدای ناکرده تو دام فساد غربی ها بیفتن . البته فکر بد نکنین ، چون این آقازاده ها برای ترویج و اعتلای فرهنگ ایرانی به خارجه رفتن نه برای چیز دیگه !!! تازه باباجونمشون هم اینجا کلی زحمت میکشه تا ماهی 40 ، 50 میلیون تومن پول دربیاره . آخه اونها با تقویم خارجکی کاری میکنن که توش تعطیلاتش کمه ، نه با تقویم داخلکی که روزهایی که قرمز نیستن هم یه هووووو قرمز میشن . البته این قرمز شدن هم از خجالت و شرم و این حرفها نیست بلکه از خوشی زیاده . این سازمان اقتصادی سازمان ملل هم مثل اینکه یه مشت دیوونه دور هم توش جمع شدن ، چون درآمد ناخالص ما ایرانی ها با اینکه نصف بیشتر سالمون تعطیله با یک کشور درجه دو اروپایی که در سال فقط 59 روز تعطیلی داره برابره . عجب دنیایی داریم !!!

۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

وقتی مجبوریم

اینبار میخواهم در مورد بازیهای آسیایی گوانگجو بنویسم . در مورد اینکه ایا وضعیتمان خوب است یا بد ، تیمهایمان ضعیف ند یا قوی نمی نویسم . در مورد این مینویسم که ما ایرانیها برای بقایمان مجبوریم تن به چه خفتهایی بدهیم . این چند روز ورزشکاران ایرانی مدالهای خوبی آورده اند و بر روی سکو رفته اند تا مدالشان را بگیرند و از شانسشان اگر کسی که برای اهدا مدال آمده بوده است از جنس مخالفشان بوده است مجبور شده اند مثل یک میمون فقط از خودشان ادا و اتفار در بیاورند که مبادا مجبور به دست دادن شوند و زندگیشان به خاطر یک دست دادن بر باد برود . در داستانها و تعالیم دینی زیاد آمده است که جز خدای متعال ، هیچ کسی لایق سجده و رکوع نیست ، اما این ورزشکاران بدبخت ما برای در امان بودن ، مجبورند برای اینکه با جنس مخالفشان دست ندهند ، جلوی آنها تعظیم کنند و یا همانند بوداییان و یا ژاپنی ها با دو دست به هم چسبیده ادای احترام کنند . واقعاً که از سر اجبار چه کارهای احمقانه ای که ما ملت بدبخت نمیکنیم .

۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

عجله کنید که شاید دیر شود

یادم می آید وقتی که کوچک بودم میگفتند که عجله کار شیطان است . اما الان که بزرگ شده ام دیگر کسی نمی گوید که عجله کار شیطان است . احتمالاً ظرف این چند سال که همه چیز تغییر کرده است مثل شرایط جوی زمین ، عجله هم از یک کار ناپسند به کاری پسندیده تبدیل شده است . با یک نگاه دقیق به مشکلات موجود به راحتی میتوان متوجه شد که اکثر مشکلاتی که برایمان بوجود می آید از سر عجله کردن است . اکثر تصادفات رانندگی ، کلاهبرداری ها ، شکست های عشقی ، ازدواجهای بی پایه ، سرمایه گذاریهای بی مورد و ... در تمام اینگونه موارد اگر کمی صبر و حوصله داشته باشیم ، می توانیم مشکلات را حل کنیم . زمانی که بزرگتر ها از گذشته و زندگی شان یاد میکنند ، می گویند که " قدیما که اینجوری نبود ، وقتی که می خواستیم خونه بخریم اگر پول هم نداشتیم معامله رو انجام میدادیم و صاحب ملک با اعتمادی که به ما میکرد خونش رو بهمون میفروخت و بعداً پولش رو میگرفت " اما حالا چطور؟ آیا میتوانیم تا این حد به هم اعتماد کنیم ؟ وقتی که صبح به سر کار می آیم ، در مترو و یا صف اتوبوس میبینم که همه برای رسیدن به محل کارشان عجله دارند ، میدوند و به هم تنه میزنند ، حاضرند که پای دیگران را لگد کنند تا خودشان در موقعیت بهتری قرار گیرند . اما آیا شده به آخر کار هم بیندشیم ؟ مثل اینکه واقعا " قدیما اینجوری نبوده "

۱۳۸۹ آبان ۳۰, یکشنبه

ما چه هستیم؟

من هنوز هم نتونستم بفهمم که ما ایرانیها چجور موجوداتی هستیم!!! آخه هر جوری فکر میکنم نمیتونم بفهمم ، اینهمه تو تلویزیون صحنه های تصادف رو نشون میدن ، کافی یه روز وقتتون رو تو خیابون بگذرونین تا کلی صحنه های عجیب و غریب تصادف ببینین. یکی از این صحنه ها رو امروز صبح دیدم ، کسانی که تهرانپارس زندگی میکنن میدونن که خیابونهای تهرانپارس عرضشون کمه ، امروز یک پرشیا سفید ساعت 7 صبح تو همین خیابونهای شمالی- جنوبی زده بود به یه درخت و داغون شده بود اون هم تو لاین مخالف ، آخه ساعت 7 صبح این آقا چیکار داشته ، خدا وکیلی هر کی این صحنه رو ببینه تو عقل این آدم شک نمیکنه ؟ آخه کدوم آدم عاقلی 7 صبح اینکار رو میکنه ؟؟؟ مگه این ملت مستن ؟ مشروب خوردن که حرامه ، نکنه مواد مصرف میکنن بعد میشینن پشت فرمون و فکر میکنن دارن هواپیما میرونن ؟؟؟ همیشه مرگ واسه همسایه نیست

۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

Google Adsense

گوگل ادسنس یک سرویس تبلیغاتی است که شرکت گوگل آنرا ارایه میدهد و برای هر کسی که میخواهد از وبلاگ یا سایتش درآمد داشته باشد یکی از بهترین و مطمئن ترین راه ها به شمار می آید . البته این سرویس برای ما ایرانیان که در ایران زندگی میکنیم غیر فعال است و ما نمیتوانیم از آن استفاده کنیم . روال کاری این سرویس به این صورت است که شما پس از عضویت در این سرویس و تعیین کردن کلمات کلیدی مرتبط با وبلاگ یا سایت خود در آن و قرار دادن کد آن در محل مورد نظر در سایت یا وبلاگتان ، پس از آنکه بازدید کننده ای از وبلاگ شما بر یکی از این تبلیغات کلیک کند مبلغی به حساب شما واریز خواهد شد . همیشه برای کسانی که میخواهند از اینترنت درآمدی داشته باشند ،یافتن سایتهای معتبر دردسری بزرگ به شمار می آید ولی گوگل ادسنس یک سایت معتبر است ، درست است که درآمد حاصل از آن کم میباشد ولی برای آندسته از وبلاگهیی که بازدید کننده زیادی دارند این درآمد هم زیاد تر خواهد بود . سرویس مالی این سیستم PayPal میباشد که به ما ایرانیها سرویس نمیدهد . شرکتهایی که مدعی آن هستند که میتوانند برای ما ایرانیها هم کاری کنند تا از این راه درآمدی داشته باشیم ، دروغ محض است چون گوگل فقط به حساب کسی که در گوگل ادسنس عضو باشد پول واریز میکند و اگر شخص سومی برای شما اینکار را انجام دهد یعنی اینکه درآمد شما به جیب او خواهد رفت .

۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه

باز هم یارانه ای

سازمان تامین اجتماعی زیر نظر وزارت رفاه و مجری طرح هدفمند کردن یارانه ها برای آندسته از هموطنانی که هنوز موفق به ارایه و یا تکمیل فرم اطلاعات خانوار نشده اند ، تا آخر آذرماه به این دسته از عزیزان نسبت به تکمیل فرم و معرفی شماره حساب مهلت داده است . این چند تا خط که نوشتم رو تو روزنامه خونده بودم و تنها نتیجه ای که ازش میتونم بگیرم اینه که اینجوری که بوش میاد حسم درست بوده و این طرح حالا حالا ها  اجرایی نمیشه و فقط این اخبار و این ترفندها باعث افزایش تورم و افزایش قیمت کاذب میشه که همه داریم میبینیم مگر اون بدبختهایی که از نعمت بینایی بی نصیبن . نکته بعدی تو این قضیه این واریز یارانه ای به حساب هاست . هم.نجوری که یارانه ها رو تا حالا نمی دیدیم ، اما الان میبینیم و نمیتونیم بهش دست بزنیم ولی نکته دیگه در اینجا اینه که بطور مثال یارانه بنده و همسرم 162000 تومان شده و به اصطلاح الان تو حسابم موجوده ، پس یعنی این پول رو دولت به بانکها داده تا به حساب مردم واریز کنن ، اما قابل برداشت نیست ، آیا بانکها هم واقعاً به این پولها تو این مدت ( تا وقتی که طرح اجرا بشه ) به این پول دست نمیزنن ؟ پس طرح حمایتی دولت از طرح بنگاه های اقتصادی بزرگ یه هو از کجا اومده ؟

۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

یارانه هدفمندی

خوب بالاخره همه یارانه های هدفمندشون رو دریافت کردن و از به بعد هم دیگه باید دنبال یک دردسر جدید باشیم و اون هم یارانه هدفمندی . تا دیروز این یارانه ها رو نمیدیدم و امروز هم که فقط داریم میبینمشون . یه مشت عدد تو حساب بانکی یکسری از افراد جامعه که تعدادشون هم معلوم نیست ( البته باید معلوم باشه و من نمیدونم چند تا خانوار این پول رو گرفتن ) و البته بنده هم جزء همین افراد هستم که الان یارانه مند شدم ولی هنوز معلوم نیست بعد از آزاد سازی قیمت ها چه اتفاقی میفته . امیدوارم که اتفاق بدی نیفته ولی خوب یه جورایی هم چشمم آب نمیخوره . خدا کنه که این دفعه من اشتباه کرده باشم و اتفاق بدی نیفته . امید وارم حالا که دولت یارانه های هدفمند شده را داده فردای روز مجبور نشه برای هدفمندی های انجام شده یارانه بده !!!!

خوب زندگی کردن

امروز کلمات جستجو شده ای که به وبلاگ من ختم شده بود را نگاه میکردم و دربین آنها " راه های خوب زندگی کردن " هم به چشم میخورد . خوب این مسئله نشان دهنده این است که کسانی برای بهتر شدن وضعیت زندگی شان در اینترنت هم بدنبال راهکاریهایی میگردند تا موقعیتشان را بهتر کنند . خوب زندگی کردن از حقوق اولیه هر انسان است . هر انسانی حق دارد تا یک حداقلی را از جامعه ، کار ، امنیت و ... برخوردار باشد . در حال حاضر در جامعه خودمان اختلاف طبقاتی بسیار زیاد است . ثروتمندان آنقدر دارند که نمیدانند با ثروتشان چکار کنند و بقیه جامعه ( چه قشر متوسط و چه قشر فقیر ) آنقدر ندارند که نمیدانند چکار کنند و چگونه مشکلاتشان را حل کنند مشکلاتی که آنقدر کوچک است که حتی خودشان هم به آن خنده شان خواهد گرفت . مشکلاتی که به راحتی با مبالغی زیر 10 میلیون تومان حل میشوند . از مسایل مالی در مورد خوب زندگی کردن بگذریم مسایل اجتماعی هم در این بین نقش دارند . مشکلات مالی بالاخره حل میشوند ولی مسایل خانوادگی و یا مسایل اجتماعی سخت تر حل میشوند و همین مسایل میزان رضایت فرد را از زندگی اش با شدت بیشتری کم خواهد کرد . از هر آدم عاقلی اگر بپرسید دروغ خوب است یا بد ، مطمیناً جوابش نه است ولی باز هم همین آدمهای عاقل و بالغ به خاطر بسیاری از مسایل اجتماعی دروغ میگویند . در اینکه ما ایرانیها زیاد دروغ میگوییم شکی نیست و دلایلش هم زیاد است ، اما آیا واقعاً نمیشود بدون دروغ گفتن مشکلاتمان را حل کنیم ؟ آنها که به دین و خدا اعتقاد دارند میگویند دروغ بد است و جزوء گناهان کبیره است ، اما باز هم دروغ می گویند و برای توجیه کارشان میگویند دروغمان مصلحتی بوده است . آنها که به هیچ دینی و خدایی اعتقاد ندارند هم دروغ میگویند و آخرش هم میگویند " گفتم که گفتم " .
این یکی از مشکلات ما است ، اگر واقعاً میخواهید که زندگی بهتری داشته باشید کافی است که به اصول خوب بودن پایبند باشید .

۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه

هر کی هرکی

تقریباً 3 ماه پیش همسر من با اتومبیل خودمان تصادف کرد و به علت جرحی بودن تصادف (خواهر همسر من مصدوم شده بود) انجام امور بیمه ای ، بسیار طولانی شد . حالا بعد از گذشت 3 ماه و با اینکه بنده بیمه بدنه برای اتومبیل خودمان داشتم ، هنوز نتوانسته ام خسارت کلی را دریافت کنم . در طول این مدت چند نکته که به نظر من برای همه مفید است را متوجه شدم :
1) مامورین محترم نیروی انتظامی هیچ علاقه ای به راهنمایی درست و انجام امور بر روی روال قانونی و اداری موجود ندارند و سعی در طولانی تر کردن زمان رسیدگی به پرونده را به خوبی اجرا میکنند .
2) دادسراها و شراهای حل اختلاف که زیر نظر قوه قضاییه فعالیت میکنند و با یک قانون کار میکنند رای صادره از یکدیگر را قبول ندارند .
3) شرکتهای بیمه در پرداخت کردن حداقلی خسارتی سنگ تمام گذاشته و به هیچ قانونی هم احترام نمیگذارند حتی قانون مشتری مداری.
4)بیمه بدنه تمام تلاش خود را برای پرداخت نکردن خسارات وارده به نحو احسن اجرا میکند و مشتری اش را به جایی میرساند که پشت دستش را داغ کند و دیگر هیچ وقت اتومبیل خود را بیمه بدنه نکند .
5) کارشناسان دادگستری بالاترین نظر را در مورد تعیین خسارت دارند ، ولی شرکتهای بیمه نظر این کارشان رسمی را قبول ندارند و فقط به نظر کارشناس خود اکتفا میکنند .
6) کارمندان محترم شوراهای حل اختلاف هیچ علاقه به جوابگویی به مشکلات مراجعه کنندگان ندارند و همیشه راهنمایی اشتباه میکنند و در طولانی تر کردن مسیر دادرسی کارشان را به خوبی اجرا میکنند .
7) هر کلانتری و یا دادسرا و یا شورای حل اختلاف قانونش با سازمان همسان خودش متفاوت است .
در آخر اینکه اگر در حادثه ای و یا هر چیز دیگری مقصر شناخته شدید ، بدانید و آگاه باشید که قانون در کشور ما برای گناهکاران و مقصران بسیار دادرس است و نمیگذارد که وقت گرانبهای این قشر محترم بیهوده تلف شود و برای آن دسته از هموطنانی که زیان و خسارتی متوجه آنان میشود سنگ تمام میگذارد تا از حق خود بگذرند و یا آن وقت گرانبهای خود را تلف کنند تا در آخر به کرده خود که همان زیان دیدن است اعتراف کرده و از حق خود بگذرند .
پس بدانید و آگاه باشید که بزرگترین جرم در کشورما قانون شکنی و جرایم تعریف شده دیگر نیست بلکه بزرگترین گناه در کشور ما داشتن حق است حال هر حقی می خواهد باشد .

۱۳۸۹ آبان ۱۲, چهارشنبه

تاریخ ما

آیا تا کنون به این مسئله فکر کرده اید که تاریخ ما آیا خوب بوده است یا بد ؟ آیا تا به حال ما ایرانیان در دنیا کار خوبی کرده ایم یا نه ؟ آیا حقمان است که جزء کشورهای قدرتمند جهان باشیم یا نه ؟ البته جواب این سوال آخر مشخص است ما حق داریم که جزء قدرتمند ترین کشورهای دنیا باشیم ، چون کشور و مردمان ما در طول تاریخ بشر ، خود تاریخ ساز بوده اند ( چه خوب و چه بد ) به همین علت ملتی همانند ما حق برتری داشتن در دنیا را دارد . اگر هم ما این حق را نداشتیم ، همانند کشورهایی که چنین حقی را ندارند میتوانستیم بدستش آوریم . البته برای بدست آوردن چنین حقی شرایطی مورد نیاز است که اصلی ترین آن همدلی و همراهی تمام مردم با هم است ، چون انجام چنین کاری در حال حاضر میبایست که بصورت گروهی انجام شود و انجام آن از توان گروه خاصی خارج است و نمیتوان توقع داشت که گروهی خاص بیاید و کشور را آباد کند و بعد ما هم از آن بهره ببریم . برای اینکه بتوانیم به جایگاه اصلی خودمان در جامعه بین الملل دست یابیم ، همگی باید دست در دست هم این مهم را انجام دهیم فارغ از سلایق و عقاید . به امید سربلندی ایران .

۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

اقتدار مردم

همونطوری که اکثراً میدونید در فرانسه باز هم اعتصابات همگانی ادامه دارد . این اتفاق در حالی رخ میدهد که لایحه جنجالی تبدیل به قانون شده است ولی باز هم مردم دست از اعتصاب بر نداشته اند و در حال مخالفت کردن هستند . منظور من از نوشتن این جملات این نیست که خوش به حالشونه یا نه ، منظور من همون اقتدار ملتها و مردمانشونه ( امروز حوصله ادبی نوشتن رو ندارم شرمنده ) منظور من درکل به خود مردمهاست . در دنیا مردمان کمی هستند که تاریخ ساز شده اند . مثلاً مردم بورکینافاسو یا زییر یا کشورهای اینچنینی در تاریخ عمومی دنیا نقش چندانی نداشته اند ولی چند کشور وجود دارند که مردمانشون تاریخ ساز شده اند . مثل کشور خودمون که اولین منشور آزادی رو به جهان اهدا کرده و یا فرانسه که انقلاب کبیر رو داشتن و یا آلمان که جنگ جهانی رو به راه انداخته و یا آمریکا که بمب اتم رو سر مردم ژاپن ریخت . یا همین مردم ژاپن که مردم منچوری رو بیچاره کردن و یا چینی ها با اون قتل عام میدان تیان آن . ای کاش میتونستیم که از تمام این اتفاقات درس بگیریم و یک قانون جامع برای همه بسازیم ( البته در آینده این اتفاق خواهد افتاد ) .

۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

عجب دنیایی داریم

امروز بر روی وبلاگ یکی از دوستان این موضوع را خواندم " یک میلیارد گرسنه " و یک عکس هم ضمیمه این پیام میباشد که دیدنی است و تکان دهنده . چند وقتی است که در مورد نوشتن زیاد راغب نیستم اما نمیتوانم ننویسم . چند وقت پیش در خیابان پیرمردی لحاف دوز از کنارم رد شد و از من خواست که پول کرایه سوار شدن به اتوبوس را به او کمک کنم و من هم بی تفاوت از کنارش گذشتم . کاری که حتی امروز به آن فکر میکنم نمتوانم دلیلی برایش پیدا کنم . مگر او از من چه خواسته بود ؟ اصلاً مگر داشت گدایی میکرد که من به او کمک نکردم ؟ واقعاً دلیلی برای اینکار خودم نمیتوانم بیابم . دقیقاً همان شب وقتی رسیدم خانه و برای همسرم هم این داستان را تعریف کردم او نیز فقط من را نگاه کرد و گفت چرا به او کمک نکردی مگر بیشتر از یک صد تومانی میخواستی به او بدهی ؟ مگر این صد تومانی کجای زندگی ما را پر میکرد که از او دریغ کردی ؟ ما ایرانیها به جایی رسیدیم که دیگر میلی به کمک کردن به خودمان هم نداریم چه برسد به دیگران . کافیست کمی در زندگی خودمان دقیق شویم ، آن وقت چیزهایی را خواهیم دید که جز شرمندگی برایمان چیز دیگری ندارد . وقتی پشت فرمان ماشین مینشینیم همه چیز را برای خودمان میخواهیم و اگر به کسی راه دهیم انگار بزرگترین گناه را انجام داده ایم . داستان زندگی ما چگونه نوشته خواهد شد ؟ آیا بعدها میتوانیم بگوییم ما انسانهای بزرگی بوده ایم ؟ آیا به نیکی از ما نام خواهند برد ؟

۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه

ایران - برزیل

امروز بین تیمهای ملی ایران و برزیل یک بازی دوستانه انجام میشود . این خبر را تمام فوتبال دوستان این مملکت به خوبی میدانند و حتماً برای دیدن این بازی لحظه شماری میکنند . اما در مورد این بازی چند نکته است که بدجوری من را آزاد میدهد . اول اینکه چرا باید این بازی در کشوری دیگر انجام شود ، مگر خودمان چلاقیم و نمیتوانیم این بازی را در کشور خودمان انجام دهیم ؟ دوم اینکه با این همه تماشاچی فوتبال در کشورمان و داشتن یک استادیم صد هزار نفری ( که خیلی از کشورها آرزوی داشتن آن را دارند ) چرا باز هم نباید این بازی در کشور خودمان برگزار شود ؟ شاید این بازی هم همانند بعضی از خواننده ها و هنر مندان کشورمان میباشد که برای ارایه هنرشان یا اجرای یک کنسرت در کشورهای همسایه اقدام میکنند . احتمالاً تا چند وقت دیگر برای دیدن بازی پرسپولیس و استقلال هم باید به کشورهای همسایه متوسل شویم !!! 

۱۳۸۹ مهر ۱۳, سه‌شنبه

باز هم داستانهای قدیمی

چند وقت پیش ، در میدان ولیعصر با مردی مسن برخورد داشتم که از من راهنمایی میخواست . از ظاهرش پیدا بود که وضعیت مالی مناسبی ندارد ، البته او از من کمک مالی نمیخواست بلکه اطلاعاتی راجع به یارانه ها از من پرسید . آن مرد مسن سواد نداشت و نمیدانست برای اینکه بتواند از یارانه ها استفاده کند ، میبایست که فرم اطلاعات خانوار را ارایه داده باشد  و فقط با اعتماد به تبلیغات تلویزیونی بانکها که در آن میگفتند که با افتتاح حساب در بانک مطبوعشان یارانه به آن حساب واریز خواهد شد ، رفته بود و حساب بانکی برای خودش باز کرده بود . در اینجا بود که یاد یک جمله از یکی از اساتید تبلیغات در آمریکا افتادم که گفته بود باید در تبلیغات اخلاقیات هم لحاظ شود و با تبلیغات نادرست مردم را گول نزنیم ، اما در کشور ما همیشه تبلیغات مردم را گول میزند یعنی ما اخلاقیات را در تبلیغاتمان رعایت نمیکنیم . نکته جالبتر اینجاست که ما قوانین بسیار سختگیرانه ای در زمینه تبلیغات در کشورمان داریم و وزارت ارشاد بعنوان مجری این قوانین برای صدور مجوز ، از مدیران مسیول شرکتهای تبلیغاتی امتحان میگیرد و پس از حصول از دانش آنها درباره این قوانین پروانه کار صادر میکند و صدا سیما نیز قوانین سختیگیرانه تر بر این قوانین نیز دارد که اجازه ساخت هرگونه تیزری را به شرکتها نمیدهد ، حال چرا باید با تمام این قوانین باز هم شاهد یک همچنین تبلیغاتی باشیم ؟ چرا بانکها که اکثراً دولتی هستند این قوانین را دور میزنند ؟ 
نکته دیگر که بیشتر از این مسیله ناراحتم کرد این بود که هدفمند کردن یارانه باید به قشر ضعیف و فقیر جامعه کمک کند ولی با این شیوه که هنوز هم اجرا نشده دیدم که فقرا به خاطر نداشتن دانش کافی از این طرح جا خواهند ماند و کسی باز هم به فکر آنها نخواهد بود و فشار ناشی از اجرای این طرح باز هم بر گرده فقرا سنگینی خواهد کرد . مسیولینی که می خواهند با اجرای این طرح عدالت را اجرا کنند آیا به این نکته فکر کرده بودند ؟ 
نوشتن این جملات برای من و خواندن آنها برای شما کاری ندارد و به احتمال قوی تمام ما حسابهای مان را هم برای دریافت یارانه هایمان همچون ثروت مندان جامعه معرفی کرده ایم اما آیا شده است که به پشت سرمان هم نگاهی بیندازیم ؟

۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

سریال قهوه تلخ

باز هم مهران مدیری یک سریال جالب را روانه بازار کرده است ، حالا چرا این سریال مثل ساخته های قبلی او از تلویزیون پخش نشده است خدا داند . اما در کل من سه قسمت اول این سریال را تا به حال دیده ام و میتوانم بگویم که همانند ساخته های قبلی او سریال خوبی است و حرفهای زیادی برای گفتن دارد . داستان یک کمدی تاریخی است که در کل تاریخ را به شوخی گرفته است و شاید تلنگری برای ما باشد که کمی بیشتر به تاریخ بها دهیم که زیرا همین تاریخ و دانستن آن است که ما را برای پیشرفت کمک خواهد کرد تا اشتباهات گذشتگانمان را دوباره تکرار نکنیم . در اول قسمت اول ، خود مهران مدیری سخنی با بینندگان این سریال دارد و همانند بقیه هنرمندان از مردم خواهش میکند که این سریال را " بخرند " و کپی نکنند و کپی آنرا نیز " نخرند " . آیا واقعاً این خواهش زیادی است ؟ جواب کاملاً منطقی است : " نه " . خودتان را جای سازندگان و هنر پیشگان و بقیه دست اندرکاران این مجموعه بگذارید ، آیا راضی بودید که کارشان مفت و مجانی به دست مشتریانتان برسد . اگر سر ماه بابت کاری که انجام میدهید به شما حقوق ندهند خوشحال میشوید ؟ آیا مجانی کار میکنید ؟ آیا حاضرید ساخته شما " دزدیده " شود ؟ با اینکه هر انسان عاقلی جواب این سوالها را میداند ولی بازهم دیده ام که مردم حاضرند نسخه بی کیفیت این سریال را دانلود کنند ولی 2500 تومان ندهند . تا به کی واقعاً اینگونه اشتباهات مسخره و بچه گانه را ما باید انجام دهیم . در اینترنت الان سریال قهوه تلخ برای دانلود آن هم با کیفیت پایین موجود است ، شاید آن کسی که این سریال را آپلود میکند به خود افتخار هم کند ، اما بقیه چرا همراه او با سر به این چاه میروند . چون در کشورمان قانون حمایت معنوی وجود ندارد ، باید هر کاری که دلمان میخواهد بکنیم ؟ پس احتمالاً اگر قانون اعدام وجود نداشت هم همه همدیگر را میکشتند !!! بیایید کلاهمان را قاضی کنیم حتی اگر بدترین حکومت دنیا را داریم ، خودمان باید قوانین را رعایت کنیم چون اگر بهترین حکومت و نظام دنیا را هم با این شیوه داشته باشیم ، جزء بدترین ها هم نخواهیم بود .

۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

یک روز خوب

بعد از مدتها ، امروز تصمیم گرفتم تا یک پست جدید در این وبلاگ بگذارم . در این مدت که هیچ فعالیتی در این زمینه نداشتم ، مشکلات زیادی برایم پیش آمده بود . مشکلاتی که اگر دقیق به آنها نگاه کنیم میبینیم که واقعاً مشکلات کوچک و مسخره ای هستند که فقط و فقط وقت انسان را تلف میکنند . بوروکراسی اداری که همه کارها را به فردا موکول میکند . بگذریم ، امروز صبح وقتی که داشتم به محل کارم می آمدم رادیو موضوعی را برای شنوندگانش انتخاب کرده بود تا آنها نظرات خودشان را اعلام کنند . موضوع این برای تعریف یک روز خوب از نظر شما بود . افراد مختلفی نظراتشان را اعلام کرده بودند و تمام این نظرات یک نکته مشترک داشت و آنهم این بود که روز خوب از نظر هرکسی روزی بود که به خواسته هایش برسد . فقط این خواسته ها متفاوت بود ولی درکل همه یک چیز میخواستند و آن هم این بود که به خواسته خودشان برسند . اکثر این خواسته ها هم مادی بود . اینکه هر کسی بخواهد تا به آروزها و خواسته هایش برسد ، هیچ ایرادی ندارد اما مشکل اینجاست که همه فقط به فکر حودشان هستند و فراموش کرده اند که در یک جامعه زندگی میکنند . زندگی یک مسابقه بخت آزمایی نیست که فقط عده قلیلی در آن برنده باشند . زندگی همانند یک رود است که جاری است و مداوم . سر رود با ته رود فرقی ندارد ، اسم سر این روز با ته آن تفاوتی نمیکند . درست است که بعضی از نقاط آن عمیق تر و بعضی از نقاط کم عمق هستند واما این فقط یک رود است . همه دوست دارند که در کارشان موفق باشند ، همه دوست دارند که خانه و ماشین خوب داشته باشند ، این مسیله بسیار عالی است اما به شرط آنکه فراموش نکنیم که همه ما همین رود هستیم و کسی نمیتواند از آن خارج شود و یا عکس آن حرکت کند . اگر ثابت بمانیم ، به یک مرداب تبدیل میشویم و اگر سریع حرکت کنیم به سیل تبدیل خواهیم شد . اگر من میخواهم که کارم رونق پیدا کند ، بهتر است دعا کنم که کار همسایه ام رونق پیدا کند چون آنگاه است که خواسته و یا ناخواسته کار من هم رونق پیدا میکند . در تمام عمرم شاهد بوده ام که ما ایرانیها همه چیز را فقط برای خودمان میخواهیم و همیشه چیز های بد را برای دیگران و همیشه میگوییم که مرگ برای همسایه است ، غافل از اینکه مرگ برای همه مان است . ایکاش زمانی برسد که ما ایرانیها بتوانیم کاری را گروهی انجام دهیم .

۱۳۸۹ تیر ۳۰, چهارشنبه

زنده باد نلسون

همین چند روز پیش ، روز نلسون ماندلا بود . مردی که برای آزادی مردم و کشورش از دست آپارتاید بسیار تلاش کرد . مردی که بیشتر از 30 سال از عمرش رو در زندان سپری کرده . مردی که اولین رییس جمهور سیاه پوست آفریقای جنوبی بوده و مردی که به مردمش امید موفقیت و آزادی رو داده بود . حالا موقع اونه که ازش تجلیل بشه . یک قهرمان ملی که همرده گاندی و بولیوار در تاریخ نامش ماندگار خواهد بود . 35 سال پیش ( همین حدودا ) آفریقای جنوبی با تلاش مردمش از آپارتاید آزاد شد . کشوری که همین الان هم جز کشورهای فقیر به حساب می آید . آفریقای جنوبی حتی 10 درصد ثروتهای ما رو نداره ، اما جایگاهشون در دنیا کجاست و ما کجاییم ؟ البته از متعصب های خودمون که بپرسید میگن که ما از آفریقایجنوبی بسیار پیشرفته تریم اما آیا این واقعاً حقیقت دارد ؟ با یک نگاه به جام جهانی اخیر خیلی راحت می توان نتیجه گیری کرد . چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است . آیا مباید از کارهای خوب و روشهای خوب درس بگیریم . تاریخ کتابی است پر از پند و اندرز ، از تاریخ باید عبرت گرفت . در دوران تحصیلی ام ، عکس روی کتاب تاریخمون ، عکس طاق ویران کسری بود که بالاش هم نوشته بود :
" از تاریخ عبرت بگیرید "

۱۳۸۹ تیر ۲۸, دوشنبه

یک نکته


البته نکته که زیاده اما این نکته چندین وقته که ذهن من رو به خودش مشغول کرده . خوب این موضوع باز هم به یارانه ها مربوط میشه اما با این تفاوت که هیچ ربطی به خود یارانه ها نداره . مسئله اینجاست که به نوبت برای هر استان زمانی مشخص شده تا مردم بیان و شماره حسابهشون رو تعریف کنن . از زمانی که این طرح در حال اجراست ، بانکهای معزز اسلامی شروع به تبلیغات پر هزینه برای این کرده اند که مردم بروند و در بانکهای آنها برای خود حساب باز کنند ، البته اینبار نه برای لاتاری و قرعه کشی های پوشالی بلکه برای پول یارانه های مردم . آیا شما کسی رو می شناسید که حساب بانکی نداشته باشه ؟ من که در اطرافم کسی رو نمی شناسم که پولهاش رو تو بالشش نگه داره . حالا چرا بانکها این تبلیغات پر هزینه را راه انداخته اند ؟ جواب مشخص است ، از یک اتفاق تاریخی و قدیمی که همیشه در کشور ما در حال اتفاق است استفاده کرده اند تا باز هم پول مردم رو بکشونن تو بانکهای خودشون و اون اتفاق ساده همون نداشتن آگاهی ( خودمونی بگم " حماقت " ) هموطنان عزیزه . همیشه یکی پیدا شده که بتونه از این نقطه ضعف ما ایرانیها به نفع خودش استفاده کنه ، حالا هم نوبت این بانکهای فوق اسلامیه . طبق گفته وزارت رفاه ، هرکسی که حساب عضو شتاب داشته باشه میتونه شماره حسابش رو در سیستم تعریف کنه تا بتونه یارانه های نقدیش رو دریافت کنه . خیلی ها به خاطر حماقت ذاتیشون و اینکه هیچ وقت هم به حرفه کسی گوش نمیدن تا یه همچنین تبلیغاتی رو از تلویزیون میبینن ، زرتی میرن و حساب باز میکنن ، که البته تعداد این افراد نباید کم باشه وگر نه بانکها این همه هزینه نمیکردن .

۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

مسابقه نظر سنجی وبلاگ من


به مناسبت صدمین پستی که در این وبلاگ منتشر میکنم ، میخواهم یک مسابقه نظر سنجی برای تمامی بازدیدکنندگان عزیز برگزار کنم . هیچگونه شاریط برای شرکت در این مسابقه وجود ندارد و فقط کافیست که نظرتان را به شماره 123456789 پیامک کنید ، تا به قید قرعه به شما یکی از شونصد جایزه در نظر گرفته شده تعلق گیرد . تاریخ قرعه کشی نیمه شعبان میباشد .
1- بسیار عالی 
2-بسیار عالی 
3-بسیار عالی 
4-بسیار عالی 
لطفاً عدد گزینه مورد نظر خود را به شماره 123456789 پیامک کنید . 
برخی از جوایز در نظر گرفته شده : 
کمک هزینه گردش به دور ماه ، کمک هزینه خرید شاتل از رده خارج شده ، کمک هزینه تاسیس بانک در مریخ ، شونصد میلیارد تومان وجه نقد ، کمک هزینه خرید منزل و ازدواج و خودرو همگی با هم یکجا ، کمک هزینه تحصیلی برای نبیره شما بصورت مادام العمر و میلیاردها جوایز ارزنده دیگر 
فرصت را از دست ندهید .

۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

عجب سرزمینی داریم


امروز نمی خواهم درباره زیبایی های طبیعی و غیر طبیعی کشورمان بنویسم ، فقط میخواهم از امتیاز دیگری که فقط در کشورهای بسیار بدبخت تر از خودمان ( همان کشورهایی که درگیر جنگهای داخلی هستند و یا دولتی ندارند ) میتوان پیدا کرد بنویسم . امروز صبح وقتی که خواستم یک پاکت سیگار بگیرم ، همان سیگاری که همیشه میگیرم را با من 1000 تومان حساب کردند ، جالب است بدانید که اگر از جای دیگری میگرفتم 600 یا 500 تومان قیمتش میشد . این مسئله درباره اکثر کالاهای مصرفی عمومیت دارد و همه دیده اند که دو فروشنده که همسایه هم هستند قیمتهایشان با هم یکی نیست ، چه برسد به این سر شهر تا آن سر شهر . نکته جالب این تفاوت قیمتها در این است که هر که هر چه دلش میخواهد ، انجام میدهد .سازمان رعایت حقوق مصرف کننده داریم ، اما با آن چیزی که نامش میگوید زمین تا آسمان تفاوت دارد ، بنده به شخصه تا بحال حرکت مثبتی از این سازمان ندیده ام و میتوان آنرا جزء سازمانهای هزینه ساز بیخودی برای دولت تلقی کرد چون هیچ کار مثبتی انجام نمیدهد ، اما سازمانهای هم نام با این سازمان در کشورهای پیشرفته ( که ما با الگو برداری فقط از نام آنها تقلید کرده ایم ) تقریباً هیچ کدامشان دولتی نیستند و اکثراً سازمانهای مردم نهاد (NGO) هستند . این سازمانها بوسیله نشریاتی که خودشان به چاپ میرسانند ، مردم را از کیفیت ، قیمت و مشخصات کالاهای موجود در بازار آگاه میکنند ، اینگونه دیگر کسی نمیتواند کالایی را به هر قیمتی که دلش میخواهد بفروشد و در ضمن مردم میتوانند کالاها را با هم مقایسه فنی کنند و آنگه را که به بودجه آنها با کیفیت بهتری است خریداری کنند . یک مثال از کم کاری سازمان حمایت از حقوق مصرف کننده در کشور خودمان ، حتماً داستان برنجهای آلوده را میدانید ، کاری به درستی یا اشتباه بودن داستان ندارم اما سازمانهای درگیر در این قضیه ، وزارت بهداشت و موسسه استاندارد ، وزارت بازرگانی و گمرک هستند و این تنها موسسه استاندارد است که به آلوده بودن این برنجها پافشاری میکند ، درست یا غلط بودن این داستان را کاری ندارم اما جایگاه سازمان حمایت از حقوق مصرف کنندگان در این بین کجاست ؟

۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه

روشهای کسب درآمد از اینترنت

دلم نمیخواست تو این بلاگ راجع به این موضوع پستی بزارم ولی با یک جستجو در اینترنت اونم به زبان فارسی دیدم که واقعاً اطلاعات درست و مناسبی برای کسایی که میخوان از این راه پول در بیارن نیست . من به غیر از این بلاگ 4 بلاگ دیگه هم دارم که از اونها پول در میارم ( البته بهتره بگم در میاوردم ) از وقتی که تحریمها علیه کشورمون بیشتر شده ، کسب درآمد از اینترنت برای ما ایرانیهای مقیم ایران بسیار سخت تر شده بطوریکه درآمد من در سال 2007 که تازه این کار رو شروع کرده بودم تقریباً 300 دلار شده بود و در سال 2008 این رقم به حدود 18000 دلار رسید ولی از اول سال 2009 تا الان با احتساب اینکه بهترین بلاگم رو شرکت NireBlog پاک کرد اونم بدون اطلاع قبلی تا حالا تقریباً 50 دلار درآمد داشتم . همونطور که میبینین یک افت فاحش و بد ( خیلی بد ) واسم پیش اومده . به هر حال تصمیم گرفتم که برای همه که واقعاً دوست دارن بدونن قضیه چیه روشهای مناسبی رو که میشه باهاشون از اینترنت پول در آورد رو توضیح بدم :
1. PTC پرداخت به ازای کلیک :
این روش متداولترین و ساده ترین روش برای پول در آوردن از اینترنت که تقریباً به هیچ دانشی نیاز نداره فقط باید بلد باشین که به اینترنت وصل بشین همین . با عضویت تو سایتهایی که با این روش پول میدن شما با کلیک کردن بر روی بنر های تبلیغاتی که او سایت در اختیارتون میزاره حالا چه بوسیله ایمیل یا چه تو خود سایت یه مبلغ پول یه اکانت شما اضافه میشه که البته این مبلغ اصلاً زیاد نیست و در حد صدم یا بهترین حالت دهم دلار یعنی بین 0.01 تا 0.1 دلار یعنی در بهترین حالت با حساب 100 کلیک شما تازه 1 سنت درآمد خواهید داشت و سایتهایی که بیشتر از این مبلغ رو به شما پیشنهاد بدن شک نکنید که دروغ میگن .
2. PTP پرداخت بابت نشان دادن صفحه تبلیغاتی :
در این روش شما به ازای هر هزار بار نمایش آدرس PTP شخصی خودتون که بر اساس ID شما تعریف میشه مبلغی به حساب اکانتتون واریز میشه . تا حالا من مبلغی بالا تر از 2 دلار ندیدم تازه اونهایی هم که میگن 2 دلار یا دروغ میگن و در آخر کار پولتون رو میخورن یا اینکه شرایط خاصی مثل اینکه ویزیتور PTP شما حتماً باید از آمریکا ، انگلستان یا کانادا باشه رو براتون میزارن . اکثر سایتهایی که با روش اول کار میکنن این روش رو هم ساپورت میکنن یعنی یه کمک برای کسب درآمد بیشتر .
3. بلاگ نویسی :
این روش جزء بهترین راه ها برای کسب درآمد از اینترنت ، یعنی اینکه شخصی که میخواد راجع به موضوعی ( مثل خدمات شرکتش یا محصولاتش ) تبلیغ کنه ، به شما پول میده تا راجع به اون بنویسین و کلمات خاصی رو بعنوان مشخصه به اون سایت لینک کنید . این روش جزء بهترین راه حلها برای تبلیغات سالمه چون شما موظف نیستین که دروغ بنویسین و میتونین حتی نقاط ضعف اون محصول رو هم شرح بدین . البته نا حالا این روش رو من تو ایران ندیدم ولی شرکتهای خارجی خوبی هستن که پول خوبی هم در این مورد میپردازند و اگر شما یک بلاگر حرفه ای باشین رو استخدام میکنن و حتی حقوق ثابت و پورسانت هم براتون در نظر میگیرن ، من بلاگر هایی رو میشناسم که حتی تا ماهی 30000 دلار هم حقوق میگیرن و اینکار بعنوان حرفه اصلیشون به حساب میاد.
4. بازاریابی آنلاین :
این روش هم روش خوبی برای کسب درآمد از اینترنت ولی در این زمینه هم تا حالا شرکت مناسبی رو در ایران ندیدم و نمیشناسم . در این روش شما با عضویت در یک سایت که منبع به حساب میاد میتونین از طریق اکانتتون برای بعضی از شرکتهای دیگه بازاریابی کنین حالا این بازاریابی یا در مورد فروش محصولات یا ارائه خدمات . درآمد این روش هم بسته به فعالیت خودتون بد نیست و برای او اشخاصی که وقت بزارن درآمد خوبی به همراه داره . من خودم تا حالا از این روش درآمدی نداشتم .
5. تبلیغات آنلاین :
اگر شما یک بلاگ یا سایت با ترافیک و رتبه بالایی دارین این بهترین راه حل برای کسب درآمد از اینترنت . در ایران در این زمینه هم شرکت معتبری تا حالا پیدا نکردم . تو این روش شما با عضویت در یک سایت تبلیغاتی و گرفت کد HTML یا JAVA و نصب اون در بلاگ یا سایتتون میتونین با فروش او فضا ها درآمد کسب کنید . این روش روش راحتی به حساب میاد و بعضی از شرکتها مثل AdJungle به شما این اجازه رو میده که حتی به صورت مستقیم تبلیغات بگیرین و تمام پولش رو بزارین تو جیب خودتون اما اگر اونها تبلیغات رو بگیرن از مبلغی که برای فروش در نظر گفتین 70% رو به شما میدن و 30 % رو خودشون بر میدارن .

روشهای دیگه ای هم هستن ولی من تجربه ای در اون زمینه ها ندارم . اگر شما دارین خوشحال میشم به من هم بگین .
*** مشکل بزرگ ***
بزرگترین مشکل در این مورد ( یعنی کار کردن از طریق اینترنت ) اینه که خوب شما پول درآوردین حالا چه جوری بیارینش ایران !!!!!!!!!!! هیچ راهی وجود نداره . من تو شرکتهای مالی زیادی عضو بودم و بعد از هر تحریم یکیشون بهم گفت " شرمنده ما دیگه به ایرانیها سرویس نمیدیم . زودتر اکانتتون رو ببندین یا خودمون با اردنگی میندازیمتون بیرون " شرکتهایی که شما میتونین از طرق بالا پولتون رو بگیرین محدودن مثل PayPal که آمریکایی و فقط در یکسری شرایط استثنایی برای ایرانیها اکانت باز میکنه ولی هیچ سرویسی بجز نگهداری پول به ماها نمیده و میمونن شرکتهایی با چک پرداخت میکنن و اونها هم تعدادشون کمه و شانس بیارین که ازتون فرم مالیاتی نخوان چون اون رو باید صفارت آمریکا براتون صادر کنه که تو ایران نداریم .
و اندر احوال ما حالا حالا ه باید بدوییم تا به یه کشور پیشرفته تبدیل بشیم .راههای کسب درآمد آسان ، کسب درآمد آسان از اینترنت ، راه های کسب درآمد از بلاگ ، راههای کسب درآمد از بلاگ نویسی ، روشهای افزایش ترافیک ، کلمات کلیدی ، کلمات کلیدی و کسب درآمد از اینترنت ، پول درآوردن از اینترنت ، پول درآوردن از بلاگ نویسی ، کلماتت کلیدی برای پول درآوردن ، روشهای افزایش درآمد از بلاگ ، روشهای کسب درآمد از اینترنت ، ترافیک و پول درآوردن ، یک شبه پول دار شدن ، پولدار شدن ، پول زیاد درآرودن ، سرمایه گذاری کردن ، سرمایه گذاری کردن در اینترنت ، پول درآوردن از بلاگ نویسی ، کلمات کلیدی و بلاگ نویسی ، تبادل لینک ، تبادل لینک برای پول درآوردن از اینترنت .

۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

و باز هم کلمات کلیدی


قبلاً هم در باره کلمات کلیدی و موارد استفاده آنها نوشته ام . دلیل نوشت این پست این است که ، بعد از مدتی و وقتی که پستی قدیمی میشود ، در سیستمهای جستجو مانند گوگل هم در صفحات عقب تری قرار میگیرد . به همین علت است که دوباره در باره کلمات کلیدی می نویسم تا جایگاهی که وبلاگ من در سیستمهای جستجو دارد ، بهبود یابد . یک وبلاگ برای اینکه همیشه در صفحات اولی سایتهای جستجو قرار داشته باشد ، حتماً باید فعال باشد در غیر این صورت بعد از مدتی به صفحات قدیمی تر رانده میشود و ترافیک حاصل از سیستمهای جستجو را از دست خواهد داد . به همین علت وبلاگ نویسان باید هر از چند گاهی درباره موضوع وبلاگ خود و یا موضوعات جدید بنویسند تا وبلاگ انها فعال باقی بماند . کلمات کلیدی بهترین راه حل برای جذب بازدید کننده واقعی است و ترافیک مناسبی را به همراه خواهد داشت ، نکته بعدی انتخاب کلمات کلیدی است که حتماً میبایست با موضوع وبلاگ شما همخوانی داشته باشد .

۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه

یک جام ، یک جهان


مطمئناً خیلی از ویلاگ نویسان در این موقع از سال درباره جام جهانی فوتبال مینویسند . به مسایل زیادی در اینباره میپردازند . در این روزگار که فاصله بین مردم به لطف تکنولوژی بسیار کم شده است ، با خبر شدن از وقایع کار زیاد دشواری نیست و به راحتی میتوان از اتفاقاتی که در نقاط مختلف دنیا می افتد با خبر شد . پوشش تلویزیونی این دوره از جام جهانی فوتبال در آفریقای جنوبی در 216 کشور انجام میشود و این تعداد کشور میتوانند بطور همزمان این مسابقات را از تلویزیون تماشا کنند . اما در بعضی از نقاط این امکان برای مردم وجود ندارد . این اولین باری است که جام جهانی در قاره آفریقا برگزار میگردد و همین مسئله در بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم فقیر آفریقا بسیار مهم است ، اما در همین قاره و در کشور آفریقا ، در کشور سومالی و در قسمتهایی که در اختیار شبه نظامیان حزب الاسلام قرار دارد ، مردم حق دیدن این مسابقات را ندارند و در صورتی که دستگیر شوند حکم آنها اعدام و شلاق است . مگر این مردم هم مثل بقیه مردم دنیا انسان نیستند ؟ آیا نباید مردم حقوق اولیه خود را داشته باشند ؟ همین قضیه ولی به شکل دیگری در کره شمالی هم جریان دارد . در این کشور مردم فقط حق دیدن مسابقات تیم ملی کره شمالی را دارند . در یک کشور کوچک که به دو قسمت تقسیم شده است و نژاد آنها هم یکی است ، آیا باید این همه تفاوت در آزادی وجود داشته باشد ؟ تا به کی این همه دیکتتور که بویی از انسانیت نبرده اند در این دنیا حکمرانی خواهند کرد ؟ البته آنها از این میترسند که مبادا مردمانشان ببینند که در نقاط دیگر دنیا مردم چگونه زندگی میکنند و دلشان بخواهد که آنها هم آنگونه زندگی کنند ، اما فراموش کرده اند که حس به آزادی یک حس غریزی است و غریزه را نمیتوان کشت . بالاخره تمام دنیا روزی طعم آزادی را خواهد چشید و روزی فرا خواهد رسید که مردم دینا بدون مرز و خط کشی ، و بدون ترس واهمه بتوانند با هم دوستی کنند . درست است که علم در بعضی موارد علیه بشریت بوده است ولی روزی خواهد رسید که که جهل و تعصب جای خود را به علم و عقلانیت دهد ، چون علم و عقلانیت تنها تفاوت انسان با حیوان است و انسان برای رسیدن به انسانیت تلاش خواهد کرد .

۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه

قورباغه ها


یک روز قورباغه ها تصمیم گرفتند که از یک برج بلند بالا بروند و برای اینکار یک مسابقه ترتیب دادند . کلی آدم جمع شد ببینه که این قورباغه چه جوری میخوان این برج بلند رو بالا برن . وقتی که مسابقه شروع شد ، اکثر تماشاچی ها هی میگفتن " مگه میشه یک قورباغه بتونه این ارتفاع رو بالا بره " ، " امکان نداره بتونن موفق بشن " و از این جور چیزا . هر چی مسابقه جلوتر میرفت ، تعداد قورباغه هایی که از مسابقه خارج میشدن هم بیشتر میشد و بر تعداد کسانی که عقیده داشتن که قورباغه ها موفق نمیشن هم اضافه میشد . اما بالاخره فقط یک قورباغه تونست به خط پایان برسه و همه با تعجب همدیگر رو نگاه میکردن و تصمیم گرفتن برن از این قورباغه قهرمان بپرسن که چه جوری شده که اینجوری شد . همه قورباغه ها و آدمها دور این قورباغه جمع شدن و شروع به سوال پیچ کردنش کردن که " تو چه جوری موفق شدی ؟" ، اما از قورباغه قهرمان صدایی در نمیومد و بعد از مدتی مشخص شد که این قورباغه قهرمان " کر" تشریف دارند .

۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه

خوش به حالت کلاهبردار

چند وقتی است که میبینم بعضی از افراد بدنیال یافتن ره هایی برای کلاهبرداری در اینترنت جستجو میکنند و جالب اینجاست که به وبلاگ من هم سریمیزنند . نمیدانم واقعاً این افراد بدنبال چه هستند و واقعاً چه میخواهد، شاید میخواهد این راه ها را بیابند تا دیگر سرشان کلاه نرود و یا شاید هم میخواهند راهی بیابند تا سر دیگران را کلاه بگذارند . به هر حال راههای زیادی برای انجام این کار وجود دارد ، اما یک سوال ، تا به حال چند کلاه بردار را دیده اید که بعد از کلاهبرداری و رسیدن به پول زندگی خوبی دارند؟ آیا واقعاً یک همچنین فردی را دیده اید یا میشناسید اگر میدانید به من هم بگویید تا من هم به دنیال راهی برای کلاهبرداری بگردم ، چون از کار کردن و به جایی نرسیدن خسته شده ام ، شاید در اینکار موفق شدم ، خدا را چه دیده اید . به آن دسته از بازدید کننده های عزیز فقط این را بگویم که اگر برای یافتن راهی برای کلاهبرداری به اینجا آمده اید ، وقتتان را تلف نکنید و به جستجویتان در سایتها و وبلاگهای دیگر ادامه دهید ، امیدوارم که موفق شوید

۱۳۸۹ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

خلیج فارس

باز هم یک بازی دیگر ! آخر تا به کی بر یک کار عبث باید پا فشاری کرد ؟!؟ باز دوباره وب سایتی راه اندازی شده است که در آن نظر سنجی ترتب داده شده تا بمتوجه شوند که خلیج فارس صحیح است یا خلیج عربی . نمیدانم این اشخاص چرا تا این اندازه بر این مسئله پا فشاری میکنند ، این همه سند و مدرک ، باز هم آنها میخواهند به هر ترتیبی که شده است بگویند " خلیج عربی " . در این نظر سنجی چندین نکته جالب توجه دارد که نمی خواهم به همین سادگی از آنها بگذرم . اول اینکه مردم ایران در این زمینه نشان دادند که اگر بخواهند با هر نظر و عقیده ، با هر قومیت و سنت ، باز هم میتوانند با هم متحد شوند . نکته دوم اینکه دسترسی به اینترنت در جامعه ما در مقایسه با اعراب ، همچون مقایسه مساحت ایران با کویت است . در یک چنین حالتی که اعراب اینترنت برایشان تقریباً رایگان است و سرعت دسترسی آنها نیز حداقل 100 برابر ما است ، باز هم ما ایرانیها در این رای گیری پیشی گرفته ایم . تا این لحظه که من این پست را مینویسم 76.3 درصد از آرا به " خلیج فارس " رسیده است و ما بقی به " خلیج عربی " . از این آمار من دو برداشت دارم اول اینکه شاید اعراب اصلاً تمایلی به این بازی ها ندارند و اصلاً برایشان مهم نیست که به اینجا خلیج فارس بگویند یا چیز دیگر ، دوم اینکه شاید اینکارها بازی باشد تا بین فارس ها و اعراب تفرقه انداخته شود . در قسمت نظرات که در همین سایت وجود دارد بعضی از ایرانیها خیلی تند نظر داده اند ، اگر نظر دوم من درست باشد و دستهایی برای تفرقه انداختن بین ایران و اعراب وجود داشته باشد ، بهتر است که ما ایرانیها با زیرکی بیشتری رفتار کنیم و سعی کنیم که این افراد در رسیدن به اهدافشان ناکام بگذاریم ، بهتر است که فقط به رای دادن به خلیج فارس اکتفا کنیم و بر زبان راندن هر حرفی پرهیز کنیم چون " زبان سرخ سر سبز بر باد میدهد " ممکن است که ناخواسته کاری انجام دهیم که به ضرر منافع ملی کشورمان باشد . مطمئن باشید که با کمی تفکر و خویشتنداری میتوان به نتیجه دلخواه رسید .
زنده باد خلیج همیشه فارس و ایران ایرانی

برای رای دادن به این سایت مراجعه کنید : خلیج همیشه فارس

۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

بخور تا خورده نشی

در کشور ما تمامی مسایل بسیار جالب ، پیچیده ، خفن ، احمقانه ، دست و پا گیر ، قانونی ، غیر قانونی ، طولانی ، سریع و ... ( هر چیزی که فکرش رو کنید ) است . تا حالا برای من پیش نیامده که بتوانم مسئله ای را بدون اینکه بخواهم توضیح اضافه بدهم و یا اینکه سر آن بجنگم ، حل کنم . مطمئناً این مسئله هم برای شما پیش آمده است . چند روز پیش در روزنامه همشهری مطلبی نوشته شده بود در رابطه با بعضی از مربیان آموزش رانندگی در ساعت آموزش اقدام به پر کردن باک گاز یا بنزین ماشین خود نیز میکنند . خوب در اینکه اینکار اشتباه است واقعاً شکی نیست ، اما امروز جوابیه رییس صنف آموزشگاه رانندگی را نیز خواندم ، ایشان نیز به تبعیت از بقیه آقایون دست پیش را گرفتند تا خدای نا کرده پس نیفتند . ایشان در جوابیه گفته اند ( احتمالاً لحن گفته هاشون هم شبیه بد بخت بیچاره ها بوده ) که این مربیان جان بر کف فقط ساعتی 3300 تومان درآمد دارند و گفته اند که این خیلی کم است و باید در سطح اساتید محترم دانشگاهی تعیین میشده است و در ضمن این عزیزان که کارشان دست خودشان است و احتیاجی هم به ساعت زدن ندارند ، تعطیلی هم ندارند و خیلی بیچاره اند و بدبخت اند و ... آخه آقا جان مگه مجبورشون کردن ، اگه 8 ساعت در روز آن هم 6 روز در هفته کار کنند به ازای 24 روز کاری 633600 تومان درآمد خواهند داشت تازه با این حساب و کتاب آدم میوتنه بفهمه که یک هفته هم در ماه تعطیلی میتونه داشته باشه ، اگر بدشان می آید میتوانند بروند و بعنوان یک کارمند اداری با 2روز و نیم مرخصی در ماه و با حقوق 300000 تومان کار کنند . "هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد " دیگه واقعاً این مسئله تو مملکت ما مد شده که اگر تا دیدین که کسی از شما میخواهد انتقاد کند ( چه خوب چه بد ) برین تو شکمش و شیردونش رو بریزین بیرون و همچونی بزنین تو دهنش که دیگه نتونه حرف بزنه . واقعاً اوضاعمون از جنگل هم بدتر شده . هنوز دهنت رو باز نکردی ، میزنن تو دهنت . همیشه میگن " خدا خر رو شناخت که بهش شاخ نداد " ولی انگار در مورد ما ایرانی ها اشتباه کرده ، نمیدونست که ما خرها خودمون برای خودمون شاخ میسازیم و احتیاجی به لطف اون نداریم . عجب ملت خری هستیم .

۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه

مرگ واسه همسایست

حتماً میدونین که ، مرگ واسه همسایست نه ما ، ما که قرار نیست بمیریم ، اگه زلزله بیاد هم خونه همسایه میلرزه نه واسه ما ، دزد ها هم فقط راه خونه همسایه ها رو میشناسن نه خونه ما رو . آخه حماقت میتونه تا چه اندازه باشه ، احتمالاً باید دانشمند ها یک واحد جدید برای اندازه گیری حماقت بسازند . امروز صبح تو اتوبان همت سه تا ماشین زده بودن به هم که ماشین وسط جالب بود که سرو ته شده بود !!! یعنی سر و ته شده بود دیگه . با اینکه چرا . .اسه چی این 3 تا ماشین ساعت 6:20 صبح با هم تصادف کرده بودن کاری ندارم ، نکته اینجاست که خوب کلی ماشین تو ترافیک این 3 تا ماشین به آرامی رد میشدن و دقیقاً بعد از باز شدن ترافیک انگار که پرچم زرد به پرچم سبز تبدیل بشه باز به مسابقه دادنشون ادامه میدادن ( منظور از پرچم و زرد و سبز همون پرچم زرد و سبز تو مسابقات اتومبیل رانی ) . اصلاً احمق جماعت مثل اینکه درس عبرت نمیگیره . تو اکثر جاده ها و اتوبانها جلوی پلیس راه یک آهن پاره له شده که حتی نمیشه نوع ماشین رو تشخیص داد برای درس عبرت احمقها گذاشتن ، اما احمقها مثل اینکه واقعاً " نفهم " تشریف دارن چون اگر میفهمیدن باید آمار تصادفات کم میشد نه اینکه سال به سال و ماه به ماه افزایش پیدا کنه .
از نوشتن این پست 2 تا دلیل دارم اول اینکه واقهاً حماقت رو نمیشه اندازه گیری کرد ( احتمالاً به کسی که بتونه کاری کنه که حماقت رو اندازه گیری کنن ، نوبل بدن ) دوم اینکه احمقها عبرت هم نمیگیرن و همیشه به حماقت کردن ادامه میدن تازه فراموش نکنین که
" همیشه مرگ واسه همسایه است "

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

روبان قرمز و قیچی

این دو وسیله اجزاء لاینفک اجتماع ما در حال حاضر هستند . در هرجا و در هر مکانی که فکرش را کنید این دو بکار می آیند . هر ماه شاهد افتتاح 100 ها طرح در هر منطقه از کشورمان هستیم ، که اگر آنها را جمع بزنیم تعدادش از ده ها هزار هم بیشتر خواهد شد . نمیدانم ، شاید من بیش از اندازه در این مورد حساس هستم ولی با این همه افتتاح ، چرا مشکلات کم نمیشود . بطور مثال امروز در روزنامه همشهری محله منطقه 6 در مورد افتتاح 108 پروژه شهری ، فرهنگی ، اجتماعی ، ترافیکی ، ورزشی ، سیاسی ، کمدی ، هنری ، سبزی ، زردی ، سفیدی ، قرمزی ... خواندم ، اما چرا کم شدن ترافیک و افزایش فضای فرهنگی را احساس نمیکنم . در مورد تونل توحید شاید به خاطر داشته باشید که چه تبلیغاتی کردند که اگر این تونل افتتاح شود ال میشود و بل میشود و مردم 30 درصد کمتر افسرده میشوند و ترافیک کم میشود و ... هزاران چیز دیگر اما کدام یک از این اتفاقات افتاد ؟ به هر مناسبتی 100 ها طرح در این کشور افتتاح میشود ، اما نمیدانم چرا آمار بیکاری کم نمیشود ؟ چرا وضعیت اقتصادی بهتر نمیشود ؟ چرا هنوز مجبور به واردات کالاهای نا مرغوب چینی هستیم ؟ چرا بار ترافیک شهری کمتر نمیشود ؟ و بسیار " چرا " دیگر . هر چند که واقعاً از کارهای خوب و مفید شهرداری نمیتوان گذشت ولی ... این ولی ها از بین نمیروند . بنده کارشناس نیستم که بدانم ایراد کار کجاست ولی به عنوان یک شهروند فواید این همه افتتاح و پاره کردن روبان قرمز را نمیتوانم احساس کنم ، شاید هم داریم در یک حلبی آباد زندگی میکنیم و هر چه میسازند کم است ؟!؟ احتمالاً این کارها هم مثل اینترنت برای کاربران خانگی است که در قانون برایش محدودیت ایجاد شده و با این همه طرح های جدید به خاطر محدودیت ما چیزی نمی بینیم !!! در اینکه مشکلات یک شبه حل نشود ، شکی نیست ، اما این همه هزینه بالاخره باید تا حدودی از مشکلات کم کند یا نه .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

رابین هود و قهرمانان

حتماً میشناسینش ، خوب البته فکر نمیکنم که کسی تو ایران باشه و تلویزیون داشته باشه و رابین هود رو نشناسه . از وقتی که یادم میاد همیشه " رابین هود " یکی از شخصیتهای ثابت تلویزیون ایران بوده و در ضمن در دنیا هم همه جوره راجع به رابین هود برنامه ساختن ، کارتون ، فیلم سینمایی ، فیلم تلویزیونی ، سریال تلویزیونی ، تئاتر ، تله تئاتر و ... هر چی که دم دستشون بوده راجع به رابین هود و دوستانش تا حالا ساخته شده . تا حالا شده از خودتون بپرسین چرا این انگلیسی ها اینقدر به این رابین هود علاقه دارن ؟ مطمئناً تعداد کمی از هم وطنهای عزیز راجع به این قضیه فکر کردن ، آخه ما ایرانی ها اصولاً خسته میشیم اگه بخواهیم از مغزمون استفاده کنیم . دلیل اینکه انگلیسی ها اینقدر رابین هود رو دوست دارن اینه که جز رابین هود در ادبیات و تاریخشون قهرمان دیگه ای ندارن ، به خاطر همینه که همش سعی میکنن هر جوری که شده برای خودشون تاریخ و قهرمان و فرهنگ بسازن . در نقطه مقابلشون ما ایرانیهای عزیز بهتر از جان و بهترین انسانهای روی زمین و درستکار ترین مردمان مخلوق پروردگار و ... ( بقیه صفات خوب که بتونین تصورش رو کنین ) در طول تاریخ چندین و چند هزار سالمون کلی ادبیات و فرهنگ و قهرمان داشتیم که مطمئناً اسم خیلی هاشون رو هم تا حالا نشنیدیم ( من جمله خود بنده هم تا حالا نشنیدم ) کاری به ایرج ، تورج ، بهمن ، سیاوش و ... ندارم در مورد همین نزدیکتر هاش مثل باقرخان و ستارخان . اگر از کسی راجع بهشون بپرسی میگن اینا که اسم خیابونه و مطمئنم که تعداد کسانی که راجع بهشون میدونن ( منظورم در بین قشر جوان مملکت ) بسیار کمه و آنهایی هم که میدونن به احتمال زیاد از روی اجبار راجع بهشون میدونن . مثل این قهرمانها ما در تاریخمون کم نداشته ایم ولی هیچگاه راجع بهشون هم چیزی نمیگیم آخه رابین هود و جان کوچولو و پرنس جان جذابیتشون بیشتره . به درک که قهرمان های این مملکت به خاطر این مرز و بوم جونشون و از دست دادن ، تازه خیلی هم احمق بودن که به خاطر هم وطنهاشون جونشون رو از دست دادن تازه یه جور دیگه هم میشه به قضیه نگاه کرد و اون هم اینه که واسه خودشون اینکار رو کردن به ما چه ؟!؟
نمیدونم تا به کی میخواهیم که با تاریخ و فرهنگ خودمون قهر باشیم .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

بدو بدو جایزه داریم

احتمالاً شما هم متوجه شده اید ، در این بازار نا بسامان اقتصادی کشور ، فقط چند گروه خاص هستند که میتوانند هزینه های بالای تبلیغات تلویزیونی را پرداخت کنند . در کشور ما و در این زمان بیشترین تبلیعاتی که از تلویزین پخش میشود مربوط به بانکها است و آن هم مربوط به جوایز میلیاردی آنها . البته کاری با جایزه های این بانکها ندارم و آیا اینکه راست میگویند یا دروغ هم زیاد مهم نیست ، اما نکته جالب توجه این تیزرهای تبلیغاتی این است که سازندگان و سفارش دهندگان این تیزرها دیگر خیلی ملت را " الاغ " فرض کرده اند . همچنان با آب و تاب از جوایزشان میگویند که حتی بزرگترین لاتاری ها در دنیا اینگونه تبلیغ نمی کنند . در تیزر تبلیغاتی بانک ملی اگر دقت کنید برای نشان دادن 1200 جایزه 250000000 ریالی ، دست مردم فقط " صفر"های این مبلغ را داده اند . یا در مورد بانک رفاه ، تمامی مبلغ بیمه ، بیمه شدگان تامین اجتماعی به این بانک واریز میشود ولی در تیزر این بانک هم آن چنان 300000 جایزه ای را که میخواهند بدهند ( شاید هم ندهند ) را بزرگ میکنند اگار چه کوهی میخواهند از ریشه در بیاورند . و یا در یکی دیگر از این تبلیغات تاکید میشود که تمامی پولهای پس انداز شده در حسابهای قرض الحسنه ، صرف وامهای غرض الحسنه شده است که اصلاً با عقل جور در نمی آید ، پس پول این جایزه ها را از کجا در آورده اند ؟ ایکاش واقعاً دادستانی کل کشور به این موضوع رسیدگی بیشتری میکرد ، که آیا واقعاً این بانکها راست میگویند ؟ آیا واقعاً جوایزی را که میگویند پرداخت میکنند ؟ البته به نظر من تمام اینها فقط های و هوی های تبلیغاتی برای بدست آوردن سهم بیشتری از پولهای راکد مردم است ، آن هم در برابر هیچگونه سرویس دهی مناسب .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

فیلمهای سینمایی روز کشور

چند روز پیش ، شبکه یک سیما برنامه ای در مورد اکران فیلمهای کشور داشت که دست بر قضا بنده نیز آن را دیدم . نکته جالب توجه این برنامه برای من در مورد فیلمهایی بود که قرار است به زودی اکران شوند . با فیلمهایی که در حال حاضر بر پرده سینما است و چند فیلمی که به زودی اکران خواهند شد ، تمامی فیلمهای بر روی پرده کمدی خواهند بود ، در اینکه چرا همه فیلمها کمدی هستند حرفی ندارم ولی در تمام این فیلمها ، بازیگرانی که برای ایفای نقش انتخاب شده اند بسیار جالب است . ترکیبی از همه جور هنر پیشه در یک فیلم ، بازیگرانی که تخصص آنها فیلمهای هنری و یا فیلمهای جدی با موضوعات اجتماعی است در کنار کمدین های جدید و قدیمی . عجب آشی میشه ! برای بنده که تخصصی در سینما ندارم و فقط تعداد زیادی فیلم دیده ام این مسئله بسیار جالب است ، البته آخرین باری که به سینما رفتم را اصلاً به یاد نمی آورم چون چند سالی است که فیلمی که ارزش دیدن داشته باشد را ندیده ام که فیلمسازان عزیز زحمت بکشند و بسازند . حتی فیلم سینمایی اخراجی ها که در فروش رکورد دار است نیز جذابیت چندانی نداشت و به جز اینکه هنرپیشه ها در این فیلمها به هم تیکه پرانی کنند و از الفاظ مودبانه خیابانی استفاده کنند چیز دیگری برای عرضه نداشت . بقیه فیلمها هم به همین نحو هستند . نمیدانم این فیلم های آبگوشتی و آب دوغ خیاری تا به کی قرار است ساخته شوند . بسیاری از مردم هم متوجه نمیشوند چون به خاطر ندانستن زبانهای خارجی و نبود فیلمهای با ارزش خارجی که دوبله شده باشند ، نمیتوان از آنها توقع داشت که بتوانند تفاوت یک فیلم با ارزش را با یک فیلم بی ارزش درک کنند . در مورد سریالهای تلویزیونی که این اتفاق به شدت قابل رویت است . بطور مثال همین سریال " هوش سیاه " . موضوعاتی که برای هر قسمت انتخاب شده اند بسیار خوب است ( هرچند که خیلی دیر است ولی باز ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است ) ولی دیالوگهای موجود و بازی کاملاً بی مزه هنرپیشه ها دست به دست هم داده اند تا از ارزش این مجموعه کم شود .
بابا اگه نخوردیم نون گندم ، دیدیم تو فیلمهای مردم

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

شاید وقتی دیگر

دوباره بحث یارانه ها داغ شده است و مرکز آمار ایران از طریق اینترنت شروع به جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانواده ها نموده است . در اینکه اینکار کاملاً خوب و مفید است شکی نیست ، در اینکه یارانه ها نیز باید هدفمند شوند نیز شکی نیست ، در اینکه ساختارهای اقتصادی کشور نیز باید اصلاح شوند نیز شکی نیست ، اما بحث اینجاست که آیا با امکانات و قوانین فعلی اینکار واقعاً عملی است ؟ در حال حاضر دسترسی به سایت مرکز آمار ایران به سختی امکان پذیر است و دلیل این مسئله هم روشن . در کشور ما کاربر خانگی حق داشتن اینترنت با سرعت بیشتر از 128 کیلو بایت را ندارد ، در ضمن شرکتها سرویس دهنده نیز در کم فروشی کردن همین سرعت اندک نیز کم نمیگذارند و تقریباً تمامی اعداد یشنهادی این شرکتها بابت سرعت اینترنت فقط اسمی است و در عمل چیز دیگری است . با این سرعت کم و ترافیک بالا ، خوب معلوم است که چه اتفاقی می افتد . حال این سوال مطرح میشود که آیا واقعاً این سرعت برای کاربر خانگی کافی است ؟ آیا با این سرعت میتوانیم ضریب نفوذمان را در اینترنت افزایش دهیم ؟ آیا با این سرعت میتوانیم منتظر تحقق یافتن دولت الکترونیک باشیم ؟ آیا با این سرعت میتوانیم به تجارت الکترونیک بپردازیم ؟ تمام اینها در حالی است که هنوز اکثر مردم دسترسی به اینترنت ساده Dial Up را ندارند و یا به خاطر گرانی از آن استفاده نمیکنند ، آیا واقعاً باید اینترنت تا این اندازه گران باشد ؟ شاید باید منتظر ورود اینترنت چینی باشیم تا شاید ارزان تر برایمان تمام شود البته نباید فراموش کنیم که مطمئناً اینترنت چینی هم مثل بقیه کالاهای چینی بی کیفیت خواهد بود . بهتر نیست زمانی که دولت میخواهد همچنین کار بزرگی را با استفاده از اینترنت ( که فواید بسیاری همچون کم شدن بار ترافیک در خیابانها دارد ) انجام دهد ، اول زیر ساخت و قوانین اینترنتی را مورد بازنگری قرار دهد و یا اینکه راهکار دیگری را همچون استفاده از سایتهای سبکتر و یا سرویس دهنده های بهتری استفاده کند تا یک سایت اینچنین Down نشود ؟ تجارت الکترونیک و یا دولت الکترونیک تعاریف و استاندارد های مشخصی دارند ، بهتر نیست اول این استانداردها رعایت شوند و بعد از مردم خواست که از این طریق کار کنند ؟
ای کاش قبل از انجام کاری ، پله های اولیه آن کار را درست بنا کنیم .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

پول ، اینترنت ، تحریم

این واژگان را شخصی در اینترنت سرچ کرده بوده و به وبلاگ من رسیده است . ترتیب قرار گرفتن این کلمات برای من بسیار جالب بود و به خاطر همین خواستم که در این باره بنویسم . " پول ، اینترنت ، تحریم " نشان دهنده این است که بازدید کننده ای که به اینجا رسیده بدنبال راه گریزی از تحریم ها علیه کشورمان برای کسب درآمد از اینترنت است . در شزایط فعلی که اقتصاد کشور وضعیت نا به سامانی را تجربه میکند ، هر کسی بدنبال اینست که بتواند درآمد هایش را افزایش دهد . اما چرا ما ایرانیها نمیتوانیم از اینترنت کسب درآمد مناسبی داشته باشیم ؟ دلیل این مسئله تنها تحریمها نیستند . دلایل زیادی دست به دست هم میدهند تا ما نتوانیم درآمد مناسبی از اینترنت داشته باشیم . مهمترین دلیل آن نبود امکانات کافی و مناسب در زمینه تجارت الکترونیک است . زیر ساختهای موجود برای به وجود آمدن راه های مناسب کسب درآمد از اینترنت کافی نیستند ، بطور مثال میتوان فروشگاه های اینترنتی را بیان کرد . اگر بدنبال محصولی بگردید که بتوان آن را از اینترنت خریداری کرد ، به فروشگاه های زیادی خواهید رسید ، تعداد زیاد این فروشگاه دلیل بر وجود بازار خوب نیست بلکه مثل بقیه کارها ما ایرانیها کورکورانه کاری را شروع میکنیم . اکثر این فروشگاه ها ی اینترنتی محصولی از خود برای ارائه ندارند و همگی از چند سورس محدود این محصولات را تبلیغ میکنند ، در اصل فروشگاه های اینترنتی در ایران فقط ویترین تبلیغاتی همان چند شرکت خاص هستند . به اینکار نمیتوان گفت تجارت ، چون تاجری وجود ندارد . تعداد مشتریانی که تمایل به خرید اینترنتی دارند بسیار کم است و به همین علت این واسطه های تبلیغاتی شانس کمی برای بدست آوردن مشتری دارند و فروش آنها نیز پایین است و به راحتی میتوان نتیجه گرفت که پس از چند وقت این فروشگاه ها تعطیل و یا واگذار میشوند ، چون سودی برای صاحبانشان ندارند . حال از جنبه دیگر به این قضیه نگاه کنیم و فرض بر این بگذاریم که فروشگاه مورد نظر ، محصول را در انبار خود دارد و از جای دیگری تهیه نمیکند . در این حالت مشکلات عدیده ای برای یک خریدار به وجود می آید مانند اینکه آیا واقعاً جنس خریداری شده همان است که در تبلیغات بوده است ؟
از این مسئله که بگذریم ، مشکل بعدی کمبود اطلاعات بین مردم درباره راه های کسب درآمد از اینترنت است . بنده در پستهای قبلی در مورد روشهای معتبری که در حال حاضر برای کسب درآمد وجود دارد ، توضیح داده ام ولی باز مشکل تحریم خیلی از این راه ها را برای ما غیر ممکن میکند . مشکل بعدی باور غلط درباره کسب درآمد از اینترنت است . اکثر کسانی که میخواهند از این راه کسب درآمد کنند ، فکر میکنند که در مدت زمان کوتاهی میتوانند درآمد مناسب بدست آورند ولی این مسئله اصلاً واقعیت ندارد و کار در اینترنت هم همانند سایر تجارت ها نیاز به زمان دارد تا به بازدهی مناسب برسد .
در یکی از پستها شخصی برای من در قسمت نظرات نوشته بود که من خیلی بدبین و منفی باف هستم ولی باید بگویم خیر بنده واقع بین هستم و بر اساس تجربیاتم این حرفها را مینویسم . مطمئن باشید اگر میتوانستم از این راه درآمد مناسب کسب کنم ، دیگر سرکار نمیرفتم و به اینکار بعنوان شغل اولم میپرداختم و از خانه فقط برای تفریح خارج میشدم ، ولی در شرایط فعلی این امکان وجود ندارد و نمیتوان از این راه درآمد زیاد کسب کرد . البته کسانی را میشناسم که از این راه ماهیانه بین 200 تا 500 هزار توامن درآمد دارند و تعدادشان کم است و سابقه شان زیاد . پس بهتر است واقع بین باشیم و بیخود دل خوش نکنیم . اگر تحریمها علیه کشورمان وجود نداشت من میتوانستم درآمد خوبی کسب کنم ولی با وجود تحریمها امکان پذیر نیست .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

بلاگ نویسی ( تاریخچه و راهنمایی )

من چندین مطلب درباره بلاگ نویسی نوشته ام که بعضی از آنها جنبه راهنمایی و بعضی دیگر انتقادی بوده اند . دیروز شخصی برای من پیغام گذاشته بود که مطالب نوشته شده توسط من در این باره کم هستند و جواب مناسبی برای آنچه بدنبالش بوده است نیافته . حال میخواهم در این مطلب مفصل تر به این مقوله بپردازم تا اگر خواننده جدیدی به اینجا آمد دست خالی بر نگردد .
در ابتدا میبایست درباره تاریخچه بلاگ بنویسم که البته در یک بلاگ حرفه ای توضیحات مفصل درباره تاریخچه بلاگ و پیدایش آن نوشته شده بود که میتوانید با کلیک بر " تاریخچه وبلاگ نویسی در ایران و جهان
" از این مطالب سود ببرید . حال میخواهم درباره کلیات بلاگ نویسی توضیح دهم :
1- شروع کار : برای شروع به کار ابتدا نیاز به ایجاد یک وبلاگ دارید که میبایست از یک سرویس دهنده مانند بلاگر استفاده کنید . سپس موضوع وبلاگ خود را انتخاب کنید . این مسئله مهمی است چون شما میبایست توانایی و دانش نوشتن درباره موضوع انتخابی را داشته باشید . دامنه هایی که برای بلاگ ها توسط سرویس دهنده لحاظ میشوند همگی زیر دامنه ( Sub Domain ) هستند و اگر بخواهید میتوانید از دامنه اختصاصی خود نیز استفاده کنید . پس از میبایست قالب (Template) را انتخاب کنید و اگر به دستورات HTML آشنایی ندارید بهتر است از قالبهای پیش فرض تعیین شده توسط سرویس دهنده استفاده کنید .
2- نوشتن پستها : پس از اینکه بلاگتان را آماده کردید و تنظیماتش تمام شد ، حالا میتوانید شروع به نوشت مطالب مورد نظرتان کنید . در این قسمت شما میبایست یک عنوان برای پست خود انتخاب وبعد شروع به نوشتن کنید و در آخر برای بهتر دسته بندی شدن نوشته هایتان ، به پستتان یک برچسب یا (Tag) بدهید و پس از آن پست را منتشر (Publish) کنید .
3- هدف : هر کسی برای انجام کارهایش هدفی دارد ، شما نیز میبایست هدفتان را از وبلاگ نویسی بدانید و بر اساس آن برای وبلاگتان برنامه ریزی کنید ، بعضی از وبلاگشان برای خبر رسانی استفاده میکنند و بعضی ها هم برای آموزش و بعضی دیگر برای تفریح . در هر حال و به هر علتی که وبلاگ نویسی میکنید باید بر اساس هدفتان پیش بروید تا وبلاگ شما به جایی مطمئن برای خواننده ها تبدیل شود .
4- وبلاگ نویسی حرفه ای: من در این باره چندین پست نوشته ام ، اما باز هم توضیح میدهم . به کسی وبلاگ نویس حرفه ای میگویند که از این راه درآمد قابل توجه ای داشته باشد و بتواند بگوید که این کار شغل اوست . من اشخاص زیادی را میشناسم ( البته در خارج از ایران ) که درآمد های خوبی از وبلاگ نویسی دارند . البته در خارج از ایران سورسهای مناسبی هم برای کسب درآمد وبلاگ نویسان وجود دارد ، چون وبلاگها جایگاه مهمی در برقراری ارتباط بین مشتریان و ارائه دهندگان کالا و سرویسهای مختلف دارند . در ایران تنها کسب درآمد برای یک وبلاگ نویس قرار دادن تبلیغات در وبلاگش است که همانطور که میدانید درآمد مطمئنی نیست چون سایتهای معتبر کمی در این زمینه وجود دارد .
اگر واقعاً میخواهید به این کار ادامه دهید فراموش نکنید که نباید بگذارید که وبلاگتان بمیرد . به وبلاگی مرده میگویند که برای مدت زیادی پستی بر روی آن قرار نگیرد ، به همین سبب به مرور زمان از لیست سایتهای جستجو حذف میشوند . برای زنده نگه داشتن وبلاگتان حداقل ماهی 4 پست بر روی آن قرار دهید .
نکته بسیار مهم درباره وبلاگ نویسی به جایگاه این کار بر میگردد . در سراسر دنیا مطالب وبلاگها معتبر تر از سایتها است . اگر میخواهید پا به این عرصه بگذارید سعی کنید تا همیشه اطلاعات درست در اختیار بازدید کننده هایتان قرار دهید تا از اهمیت وبلاگ نویسی کاسته نشود . مطالب دیگری هم درباره وبلاگ نویسی وحود دارد که اکثر آنها را در پستهای قبلی توضیح داده ام ، اما اگر باز مسئله باقی مانده که جوابش را نمیدانید با کمال میل خوشحال میشوم که بتوانم کمکی کنم .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

روشهای افزایش ترافیک 2

در پستهای قبلی روشهایی را که میتوان با آنها برای سایت یا وبلاگ ترافیک بدست آورد را توضیح دادم ، اما نکته قابل توجه ای که این چند وقت با آن زیاد برخورد کرده ام ، این است که بازدید در سایت یا وبلاگهایی که در مورد مطالب جدی مینویسند بسیار کمتر از وبلاگها و سایتهایی است که فقط در مورد مسایل چرند مینویسند و یا از جاهای دیگر کپی برداری میکنند . از این قضیه به راحتی میتوان نتیجه گرفت که کلمات کلیدی محبوب بین بازدید کننده های ایرانی ، رابطه مستقیمی با چرندیات دارد . بطور مثال از وبلاگهایی که با موضوع تفریح و سرگرمی کار میکنند ( و اصولاً از جاهای دیگر کپی برداری میکنند ) بازدیدشان از یک وبلاگی که درمورد یک مسئله علمی نوشته ، بیشتر است . احتمالاً مردم ما بیشتر از آنکه به فکر یاد گیری باشند ، به فکر اس ام اس و جوکهای دست اول و دست آخر هستند ، حتماً دانشجوهای عزیز هم در پایان ترم و در برگه امتحانی به جای جواب سوالات برای اساتید محترم اس ام اس های عاشقانه پاراف میکنند . شاید هم این اس ام اس ها و داستانک های کوتاه هم برای خود بازاری دارند و خرید و فروششان پرسود است و ما خبر نداریم !؟! فکر کنم از این به بعد نباید در باره راههای منطقی افزایش ترافیک بنویسم و باید در باره راه های غیر منطقی برای افزایش ترافیک بنویسم . البته راحت ترین راه هم اینست که بگردم یک وبلاگ پر بازدید پیدا کنم و مطالبش را کپی برداری کنم و به آن دسته از فوق تخصصهای کامپیوتر بپیوندم که فقط کپی و پیست کردن را از کامپیوتر بلدند ، زحمتش هم کمتر است .

تعلیم و تربیت

ما جوانان قدیم بسیار با این دو کلمه آشنا هستیم ، البته پدرانمان بهتر با این دو کلمه آشنا هستند . " تعلیم و تربیت " ، کلماتی که همیشه بر در و دیوار مدارس نقش بسته اند ، اما آیا به راستی در کشورمان " تعلیم و تربیت " صورت میگیرد ؟ اگر از پدرانتان سوال کنید که پدران و معلمانشان چگونه آنها را " تعلیم و تربیت " کرده اند ، پاسخ اکثر آنها تربیت شدن بصورت فیزیکی است . آری اکثر گذشتگان ما برای بهتر تربیت کردن فرزندانشان از اسباب سنگین تر و محکم تر که درد بیشتری تولید میکرده است ، استفاده میکرده اند . اصولاً تعلیم و تربیت در کشور ما بیشتر جنبه بازدارندگی دارد نه آموزشی . در گذشته اگر کسی کار اشتباهی مرتکب میشد ( منظورم افراد کم سن و سال است ) برای اینکه دیگر اشتباه نمیکرد باید تنبیه میشد . این روش آموزشی تا به امروز هم پا برجاست و به جای اینکه واقعاً تعلیم و تربیتی صورت گیرد ، فقط بازدارندگی صورت میگیرد .نمونه بارز این بازدارندگی در حال حاضر ، همین فضای مجازی اینترنت است . هر کسی که از اینترنت استفاده میکند ، با سرعت کم و فیلتر شدن انبوهی از اطلاعات مواجه است ، در حالی که در دنیای امروز خیلی از کارها از طریق اینترنت انجام میگیرد و میتواند راهکار مناسبی برای کسب درآمد در یک جامعه باشد . در دنیای اینترنت شما میتوانید به راحتی اطلاعات مورد نیاز برای انجام کارهای خود را پیدا کنید ، از تجارب دیگران برای موفقیت خود استفاده کنید ، مسایل و مشکلاتی را که بصورت حضوری نمی توانید با پزشکتان در میان بگذارید بدون مراجعه حضوری مطرح کنید ، کالا و یا تجارت خود را به دنیا معرفی کنید ، و ... هزاران استفاده دیگر . اما در کشور ما این مسئله اصلاً دیده نمیشود . بله در دنیای اینترنت سایتهای غیر اخلاقی هم به وفور پیدا میشود ، اما آیا به خاطر وجود اینگونه سایتها باید تمامی موضوعات را فیلتر کرد؟ جالب است بدانید که یکی از فاکتور های پیشرفتگی یک جامعه ، ضریب نفوذ افراد آن جامعه در اینترنت است . با اینکه جمعیت کمی در ایران به اینترنت دسترسی دارند ، اما بیشترین تعداد وبلاگ نویس را در دنیا در اختیار دارد ولی با تمام این تفاسیر ضریب نفوذ ایرانیان در دنیا رتبه ای بسیار پایین دارد . منظور من از نوشتن این مسایل این است که آیا بهتر نیست که به مردم آموزش لازم داده شود تا به سایتهای غیر اخلاقی مراجعه نکنند و به جای آن این همه هزینه برای فیلتر کردن را در بخشهای دیگر صرف کنیم ؟ در شرایطی که وضعیت اقتصادی کشور نا بسامان است و بیکاری هم زیاد ، بهتر نیست بسترهای لازم برای تجارت الکترونیک را فراهم کنیم که تا حدودی از مشکل بیکاری را بتوان حل کرد ؟ تا دیروز همین سایت بلاگر هم فیلتر بود ، چرا ؟ درست است که خیلی ها از همین سرویس برای نوشتن مطالب عیله جمهوری اسلامی استفاده میکنند و یا اینکه به مسایل غیر اخلاقی میپردازند ، اما تا به کی برای مقابله روش " تنبیه " را پیش گیریم ؟ از زمان ورود اینترنت به ایران مسئله فیلتر هم وجود داشته است ، آیا موفق بوده ایم ؟ آیا دیگر کسی به سایتهای غیر اخلاقی نمیرود ؟ آیا دیگر کسی علیه جمهوری اسلامی نمی نویسد ؟ آخر راه رفته شکست خورده را تا به کی باید برویم ؟

۱۳۸۹ فروردین ۲۹, یکشنبه

له شدم ؟!؟


دیشب بالاخره یکی از برنامه های تلویزیونی که هفته ها بود که دنبال میکردم تمام شد ، آن هم به نوعی که واقعاً دوست داشتم . در باره سریال یا فیلم سینمایی نمی نویسم ، در مورد برنامه ای مینویسم که بسیار جالب و مهیج برگزار میشود ، یک مسابقه تلویزیونی . این مسابقه تلویزیونی با تمام مسابقه های تلویزیونی دیگر تفاوتی چشمگیر داشت .هر چند که در نحوه اجرای این مسابقه تفاوتها را میشد دید اما نکته دیگری هم داشت و آنهم حضور یک ایرانی در بین تمام شرکت کننده ها بود . در مورد مسابقه سوپر استار آلمان میگویم DSDS . من مثل سالهای گذشته این مسابقه را دنبال میکردم . این مسابقه از کانال RTL آلمان پخش میشد . این مسابقه ها را دنبال میکنم چون تفریح خوبی است ، آدمهایی را میبینید که بدون هیچ هنری خود را هنرمند میدانند و میخواهند به دنیا بگویند که هنرمند هستند البته میتوانید حدس بزنید که چه خواهد شد و مطمئناً از خیلی از فیلمها یا سریالهای کمدی جذاب تر است . در مرحله اول بود که با همسرم پای تلویزین بودیم و به شرکت کننده ها میخندیدیم که ناگهان یک جوان ایرانی هم در بین شرکت کننده خود را معرفی کرد ، به همسرم گفتم " بیا اینقدر این بدبختها رو مسخره کردیم که خدا این و گذاشت تو کاسمون ، الان اینهم گند میزنه و باید بهش بخندیم " اما حدسم غلط بود و به خوبی برنامه اش را اجرا کرد . این شد دلیلی که به هر نحوی که بود و با تمام مشکلات مثل پارارزیتهای محترم ، نگذاشتم که این برنامه از دستم در برود . من اصولاً تلویزیون نمیبینم مگر برنامه های خاص که سوپر استار آلمان هم یکی از آنها است . به هر حال این جوان ایرانی مهرزاد مرعشی است . مهرزاد باعث شد که سوپر استار را با شدت بیشتری دنبال کنم . مرحله به مرحله که میگذشت و حساسیت این برنامه بیشتر میشد ، ما هم بیشتر راغب میشدیم که مهرزاد برنده این میدان باشد . البته من اصولاً زیاد ایرانی هایی که خارج از ایران زندگی میکنند را ایرانی نمیدانم ، اما مهرزاد بر خلاف بقیه ثابت کرد که ایرانی است . طرفدارانش در آلمان با پرچم سه رنگ ایران از او حمایت میکردند و این نکته بسیار جالبی است . مرجله به مرحله و از بین تعداد زیادی شرکت کننده با موفقیت بالا آمد ( تا آنجایی که میدانم بیشتر از 70000 نفر شرکت کرده بودند شاید هم بیشتر ) تا اینکه در بین 10 نفر اول قرار گرفت . از آن به بعد در هر مرحله و با رای مردم یک نفر حذف میشد تا شنبه هفته گذشته یعنی در هفته هشتم مسابقه با 3 شرکت کننده ، مجری برنامه که واقعاً هم مجری زبردستی است و تخصص فراوانی در جان به لب کردن دارد در هفته هشتم من را داغون کرد تا اینکه مهرزاد بعنوان نفر دوم راهی فینال شد . و اما فینال دیشب رقیب مهرزاد واقعاً خوب بود و نمایش خوبی از خودش نشان داد ، در تمام مدت صدای تشویق طرفداران او اعصابم را خرد میکرد ، داور ها هم از او بیشتر تعریف میکردند ، هر کدام 3 آهنگ اجرا کردند و پس از هر آهنگ نظر داوران را مجری برنامه ( مارکو ) میپرسید و هر دفعه میگفتند که شانس منووین ( رقیب مهرزاد ) بیشتر است ، قیافه مهرزاد هم که تو هم رفته بود بیشتر اعصابم خرد میشد ، واقعاً هیچ جای امیدی برایم نمانده بود و شروع کردم به گفتن اینکه خوب بهر حال اگر دوم هم بشود خوب است ، بین این همه شرکت کننده تا اینجا آمدن هم دست کمی با اول شدن ندارد . اما فقط خودم را گول میزدم و میدانستم که خیلی بین اول یا دم شدن تفاوت وجود دارد . تا اینکه برنامه تمام شد و اعلام نتایج ماند برای یک ساعت بعد . همه ما پکر شده بودیم چون تعاریف هم زیاد به نفع مهرزاد نبود ، در ضمن منووین رقیب مهرزاد هم واقعاً خوب بود ، هم صدای خوبی دارد و هم اجرای خوب . حتی گروه رقص هم با منووین بهتر میرقصیدند دیگر له شده بودم ، ما که مهمان خانه پدر همسرم بودیم ، همه میگفتند که مهرزاد دوم شد . اما دلم نمی خواست که قبول کنم و لام تا کام در این مورد بحث نمیکردم . موقع اعلام نتایج باز هم مارکو ( مجری برنامه ) فقط در حدود نیم ساعت حرف زد و هی حرف زد و هی حرف زد و .... دیگر داغ کرده بودم ، اگر آلمان بودم شاید از فرط عصبانیت با چماق میزدم تو سرش تا بمیره یا با تریلی از روش رد میشدم واقعاً له ام کرده بود ،دوربین هم روی پدر مهرزاد زوم کرده بود و معلوم بود که خیلی اعصاب او نیز به هم ریخته و داشت با تسبیحش ذکر میگفت ، آن قدر اعصابم خرد شده بود که پلک چشم راستم هی میپرید و آن مزید بر علت شده بود تا من بیشتر عصبانی شوم ، در همان لحظه گفتم خدایا تو که برای من کاری نمیکنی ، هر چقدر هم که دعا کنم حتی یک گره از مشکلاتم هم را باز نمیکنی ، حداقل یک کاری کن که امشب ( البته دیگر باید بگویم صبح ) راحت بروم سر کار و خودمونی یه حالی بهمون بده ، دقیقاً در همان موقع باران و رعد و برق شروع شد و صفحه تلویزیون پر از پارازیت ، و فرکانس قطع شد ، با خودم گفتم خدایا چه حالی به ما دادی . بعد از 2 یا 3 دقیقه باران آرام شد و توانستیم ادامه برنامه را ببینیم و هنوز هم اسم برنده اعلام نشده بود و ... بالاخره پاکت باز شد و اسم برنده .............................." مهرزاد مرعشی " ............بود ، اینقدر خوشحال بودم که نفهمیدم بقیه خوابن و داد زدم و همه بیدار شدن ، واقعاً حس خوبی داشتم ، مثل این بود که یک ایرانی در المپیک قهرمان شده باشد یا تیم ملی فوتبال کشورمان جام جهانی را برده باشد . اینقدر خوشحالم که نمدانم چگونه از کلمات استفاده کنم .

" مهرزاد دمت گرم "

۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

زندگی راحت

در اینکه تمام مردم دنیا بدنبال زندگی راحت تری هستند شکی نیست البته به جزء آن دسته که مشکل دارند ( مثل مرتاض های هندی ) . دیروز یعنی 21 فروردین سال 1389 در صفحه آخر همشهری یک نکته جالب خواندم . نوشته شده بود " زندگی دارای 10 بخش 1 بخش عشق و 9 بخش گذشت . " سخن جالبیه اما به نظر من کافی نیست ، چون وقتی که شما هی پشت سرهم گذشت میکنید ، این اجازه را به اطرافیانتان میدهید که اشتباهاشتان را مرتباً تکرار کنند و مشکلات شما نیز حل نخواهد شد ، البته این بدان معنی نیست که همیشه شمشیرتان را از رو ببندید و دائماً بجنگید ، اما باید این گذشتها به نحوی باشند که اطرافیانتان متوجه شوند که شما از اشتباه آنها ناراحت هستید ولی گذشت میکنید در غیر این صورت آنها فکر میکنند که کارشان درست بوده و آن کار ها را دوباره مرتکب خواهند شد . یکی دیگر از مشکلات تین سخن قصار به منظر من این است که ، درست گذشت کردن کار بسیار خوبی است ، اصلاً بهترین کار دنیا است ، اما آیا دیگران هم در مورد اشتباهات ما نیز همان گذشتها را خواهند کرد ؟ در اکثر موارد جواب منفی است . همه خوب میدانیم که خیلی ها در کشور خودمان هستند که دائماً مرتکب اشتباه میشوند و بعد از آن هم چنان حق به جانب جبهه میگیرند که اگر شما بخواهید از حقتان دفاع کنید ، مجبورید که بجنگید و اگر هم نخواهید بجنگید مجبورید که اینگونه رفتارها تحمل کنید ، ولی بالاخره تحمل نیز روزی تمام خواهد شد . نمونه بارز اینگونه رفتارها را در رانندگی مردم میتوان به وفور دید . در صحنه های تصادف ، در رعایت نکردن حق تقدم ها و ... مثلاً شما با کسی تصادف میکنید و مقصر هم طرف مقابل است ، همچنان طرف مقصر به جنگ میرود که نمیدانم انگار شما یکی از عزیزان او را به قصد کشته اید در حالی که در تصادفات حتی طرف مقصر هم ( در صورتی که بیمه داشته باشد ) هزینه ای پرداخت نخواهد کرد و خسارت را شرکتهای بیمه پرداخت میکنند . دیگر نمیدانم جنگ و دعوا برای چیست ؟
در کشور ما اگر کسی گدشت زیادی داشته باشد ، او را احمق می پندارند و هر کسی هر بلایی را که دلش بخواهد سر او می آورد و اگر هم روزی ناراحت شود و یا از کوره در برود همه او را مقصر میدانند . این چیزی است که در تمامی خانواده ها آن را دیده ایم . به نظر من اینگونه حرفها برای جوامعی مناسب است که مترقی باشند و به قوانینی که خود وضع کرده اند احترام بگذارند نه ملتی مثل ما که حتی نمیتوانیم پشت خط کشی عابر پیاده به ایستیم و یا روبروی در پارکینگ خانه مردم پارک نکنیم . ما حتی بلد نیستیم زباله هایمان را در سطل بریزیم و همیشه زباله هایمان را کنار سطلها میگذاریم . ما حتی نمیتوانیم در یک صف درست بایستیم ، ما حتی این را هم نمیدانیم که احترام به حقوق دیگران احترام به حقوق خودمان است . مردمی که برای حقوق همدیگر احترام قائل نیستند چگونه میتوانند گذشت داشته باشند ؟

۱۳۸۹ فروردین ۲۱, شنبه

ترافیک منطقی

برای افزایش آمار ترافیک و بازدید یک سایت یا وبلاگ راههای مختلفی وجود دارد ، اما هیچکدام از این راهکارها دایمی و واقعی نیستند و فقط برای مدت زمان محدودی تعداد بازدیدهای یک سایت یا وبلاگ را افزایش میدهند . از جمله اینکارها استفاده از سایتهایی است که بازدید کننده برای یک وبلاگ یا سایت میفرستند (Traffic Exchange Sites) . روال کاری این سایتها بر اساس این است که شما از تعدادی سایت یا وبلاگ بازدید میکنید و بر اساس آن تعدادی بازدید کننده مثل خودتان برای شما میفرستند ، همانطور که شما به محتویات سایتها و وبلاگها بازدید شده کاری ندارید بازدید کننده ها آمده نیز به محتوای سایت یا وبلاگ شما کاری ندارند . روش بعدی مبادله لینکها است . در این روش که البته روش مناسبی برای بالا بردن رنکینگ سایت یا وبلاگ است نیز احتمال آمدن یک بازدید کننده مناسب کم است ، اما نسبت به روش قبلی بسیار بهتر است . راه دیگر ، گذاشتن نظر در قسمت نظرات وبلاگهای دیگر است که این روش نیز در بالا بردن رنکینگ مناسب است ، اما بازدید کننده کمی برای شما به ارمغان خواهد آورد . راه حل بعدی استفاده از سایتهای کلیکی است گه شما با پرداخت مبلغی تعدادی بازدید کننده می خرید ، اما این بازدید کننده ها نیز فقط برای کسب درآمد به بازدید سایت یا وبلاگ شما خواهند آمد و باز هم به محتویات سایت یا وبلاگ شما کاری نخواهند داشت . مناسب ترین و بهترین روش استفاده بهینه از کلمات کلیدی میباشد که بازدید کننده های واقعی را که کلمات کلیدی را جستجو کرده اند توسط موتور های جستجو به سایت یا وبلاگ شما خواهند آورد . این بازدید کننده ها همان آمار واقعی ترافیک شما خواهند بود . البته میتوانید با ترکیب روشهای فوق با کلمات کلیدی مناسب ، جایگاه بهتری در صفحات موتورهای جستجو داشته باشید . در وبلاگها بهترین راه حل استفاده از کلمات کلیدی در پستهای زیاد میباشد . هرچه تعداد پستهای یک وبلاگ بیشتر باشد , یعنی آن وبلاگ فعالیت بیشتری دارد و به همین ترتیب تعداد تکرار کلمات کلیدی در این وبلاگها هم بیشتر خواهد شد و تعداد بازدید کننده بیشتری را نیز خواهند داشت . البته فراموش نکنید که دنیای مجازی اینترنت در هر لحظه در حال تغییر میباشد و در همان لحظه ای که شما پست جدیدی را روانه این این دنیا میکنید ، اشخاص دیگری هم پستهای مشابه ای را منتشر میکنند . در این دنیا نیز همانند دنیای واقعی رقابتی سخت وجود دارد و کسانی موفق خواهند بود که تلاش و پشتکار بیشتری نیز داشته باشند . همانگونه که در پستهای قبلی در این مورد گفته ام ، بازدیدکننده بیشتر ، یعنی درآمد و اعتبار بیشتر ، این اعتبار هیچ ربطی به موضوع نوشته های شما ندارد ، حال میخواهد طنز و شوخی باشد و یا میخواهد مسایل سیاسی و اقتصادی باشد . اگر شما واقعاً به چیزی که مینویسید اعتقاد داشته باشید ، پس آنرا ادامه خواهید داد و اگر هم فقط برای وقت گذرانی و یا کلاه برداری این کار را میکنید ، بالاخره نقطه پایانی خواهید داشت . پس میتوان نتیجه گرفت که سایت یا وبلاگی که برای مدت مدیدی کار میکند و به روز نگه داشته میشود ، اعتبار نیز دارد .
راههای کسب درآمد آسان ، کسب درآمد آسان از اینترنت ، راه های کسب درآمد از بلاگ ، راههای کسب درآمد از بلاگ نویسی ، روشهای افزایش ترافیک ، کلمات کلیدی ، کلمات کلیدی و کسب درآمد از اینترنت ، پول درآوردن از اینترنت ، پول درآوردن از بلاگ نویسی ، کلماتت کلیدی برای پول درآوردن ، روشهای افزایش درآمد از بلاگ ، روشهای کسب درآمد از اینترنت ، ترافیک و پول درآوردن ، یک شبه پول دار شدن ، پولدار شدن ، پول زیاد درآرودن ، سرمایه گذاری کردن ، سرمایه گذاری کردن در اینترنت ، پول درآوردن از بلاگ نویسی ، کلمات کلیدی و بلاگ نویسی ، تبادل لینک ، تبادل لینک برای پول درآوردن از اینترنت .

بارون میاد جر جر

سال گذشته قبل از شروع فصل سرما و بارندگی ، شهرداری برای اینکه به مشکلی برنخورد همه جا را پر از سطلهای زرد رنگ شن و نمک کرد و بعد از آن هم در بوق و کرنا نواختند که دیگر در هیچ کجای تهران شاهد آب گرفتگی نخواهیم بود و دیگر کسی در برف نمی ماند و ... از اینگونه قمپضها . خوب سال گذشته و بارندگی نداشتیم و شهرداری توانست به لطف الهی به وعده ای که داده بود عمل کند و بد قول نشد ، اما آیا واقعاً شهرداری موفق بود ؟ امسال به لطف الهی بارندگی خوبی داریم و بر خلاف زمستان گذشته ، بهاری بارانی را شاهدیم ، اما این باران دست شهرداری را رو کرد و نشان داد که چندان هم موفق نبوده ، دیشب هم تگرگ میبارید و هم باران ، در اکثر نقاط بزرگراه بابایی و صدر آب گرفتگی های شدیدی وجود داشت ، در یکی از خیابانهای نوبنیاد که رودخانه جاری شده بود و در خیابان نیاوران نیز سیل ؟!؟ در پایین تر ها هم که خودتان بهتر میدانید چه خبر میشود . نمیدانم چرا ما ایرانیها عادت داریم که علاج واقعه را " بعد " از وقوع انجام دهیم ، و البته در خیلی مسایل علاجی هم در کار نیست ، احتمالاً شهرداری حساب اینجا را میکند که حالا یکی ، دو روز که بیشتر نیست چرا بیت المال را " بیخودی " حدر دهیم !!! ای کاش واقعاً صرفه جویی بیت المال بود ، اما همه خوب میدانیم که اینگونه مشکلات فقط بر اثر مدیریت غلط بروز میکند و نه برای صرفه جویی و یا تنبلی ، چون تنبلی هم نیست و داریم میبینیم که کارگران شهرداری کار میکنند و میبینیم که سالی کی دوبار جداول خیابانها عوض میشوند و میبینیم که پشت سر هم رنگ آمیزی میشوند و ... پس کار انجام میشود ولی چرا هیچ وقت درست نمیشود را نیز همه میدانند و آن هم باز نداشتن برنامه های مدیریت شهری است و... .
ای آقا به گوش ما رحم کنید

۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

پیاده رو

این کلمه را همه شنیده اند ، معنی آنرا هم همه میدانند ، اما در کشور عزیز ما چیز هایی زیادی وجود دارد که با معنی خود سازگار نیست مثل همین کلمه . پیاده رو به جایی میگویند که محل گذر عابرین پیاده است ، اما در کشور ما همانطور که گفتم عکس این کلمه صادق است . پیاده رو در ایران در اصل محل عبور راکبین محترم موتورسیکلت ، محل کسب و کار دستفروشان ، انبار مغازه داران ، بارانداز انبارداران ، پارکینگ ، محل تخلیه نخاله های ساختمانی و زباله ، و ... میباشد ، البته این را میتوان به خاطر هنرمندی ما ایرانی ها و ضریب بالای بهره وری در کشورمان دانست ، چون حیف است که از پیاده رو فقط برای پیاده روی استفاده کرد ، این همه خیابان که میتوان در آنها با پای پیاده لابلای اتومبیل ها وول خورد ، چرا برویم در پیاده رو ؟ از پیاده رو میتوان به نحو احسن و برای مصارف فوق استفاده کرد البته میدانم که هموطنان خوش ذوق بنده میتوانند راههای دیگری را نیز برای استفاده بهینه تر از این فضای اضافه شهری که شهرداری هم برای بهسازی آن میلیاردها تومان پول ولخرجی میکند ، پیدا کنند و البته شهرداری هم میتوانند به جای بهسازی پیاده روها ، این هزینه را در جاهای دیگری صرف کند ، حالا بگویید مردم ایران متوجه مشکلات شهرداری نیستند و همیشه متوقعند که دیگران برایشان کاری انجام دهند ، اگر مردم ما متوجه نبودند که جانشان را کف دستشان نمیگذاشتند که از عرض اتوبان ها و از زیر پل عابر پیاده عبور کنند ، آنها میدانند که شهرداری میتواند به جای ساخت پیاده رو و پل عابر پیاده مثلاً قارچ بسازد یا هی جداول کناری اتوبانها را تند تند عوض کند یا هی دست به اصلاح هندسی خیابانها بزند . نکته دیگری هم در مورد عبور از عرض خیابان و رفتن در خیابان به جای پیاده رو وجود دارد که مطمئناً بقیه مردم دنیا آنرا درک نمیکنند ، یکی از نشانه های ترقی جوامع سلامت و آمادگی جسمانی مردم آن جامعه است . وقتی که شما میخواهید از عرض خیابان عبور کنید باید توانایی بالایی داشته باشید مثلاً تمرکز ، سرعت عمل ، آمادگی جسمانی ، شجاعت ( حماقت ) و... در ضمن عبور کردن از خیابان میتواند قهرمان پرور هم باشد و با این کار میتوان قهرمانان پرش ارتفاع ، دوی سرعت ، دوی استقامت ، بدن سازی و پاورلیفتینگ ( برای خالی نبودن عریضه ) ، فوتبال ، بسکتبال و والیبال ، از همه مهمتر فوتسال و دیگر ورزشها را پرورش داد . ببینید چقدر مردم به فکر دولت هستند ، این مردم حتی حاضرند از جانشان بگذرند تا هزینه های اضافی مثل ساخت ورزشگاه ها ، سینما ، کتابخانه ، پارک ، هتل و بیمارستان ، پل عابر پیاده ، پیاده رو ، و ... دیگر بر گردن دولت نباشد تا دولت بتواند راحت تر برنامه هایش را اجرا کند . باز هم قدر این ملت با شعور با فرهنگ و فهیم را ندانید .

۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه

عید زود گذر

امسال عید برای من خیلی زود گذشت ، اصلاً نفهمیدم که کی تموم شد . امروز هم که 14 فروردین ، اولین روز کاریم در سال جدید به حساب میاد . نمیدونم که چرا امسال عید اینقدر زود گذشت ، در اینجور مواقع میگن که حتماً خیلی به آدرم خوش گذشته ولی به خدا به من زیاد هم خوش نگذشته ، ناراضی نیستم ولی در هر حال اونجوری که میخواستم نبود . نه خوب تونستم استراحت کنم و نه خوب تونستم که کارهای عقب افتادم رو انجام بدم ، در یک چشم بهم زدن گذشت .
خانه مادر زنم بودم و تلویزین داشت یک موزیک قدیمی پخش میکرد و مادر زنم هم با اعتماد کامل در مورد یک آهنگ گفت که 2 یا 3 سال پیش خیلی باب شده بود و با نشونه هایی که میداد یادم افتاد داره در مورد آهنگی حرف میزنه که در سالهای اول دهه 90 میلادی مود شده بود و وقتی بهش گفتم که آهنگه برای 20 سال پیش ، شاخ در آورده بود و خودم هم که فکر کردم دیدم که حق داره چون 20 سال مثل برق گذشت . ایکاش میشد از این گذر عمر استفاده بهتری میکردم ، هر چند که من در زندگی هیچوقا افسوس گذشته رو نمیخورم ، چون وقتی که به گذشته خودم نگاه میکنم ، کم موفق نبودم درسته اونقدری نبوده که بهش افتخار کنم بگم که عجب آدم خفنی هستم ولی به اندازه خودم از زندگیم لذت بردم و همین برام کافیه ، تنها دقدقه فعلی زندگیم هم اینه که برای آیندم نمیتونم برنامه ریزی درستی انجام بدم و این مسئله خیلی اعصاب رو بهم میریزه . امید وارم که تمامی هم وطنهای عزیز موفق باشن و تو این سال جدید بتونن کار های جدیدی انجام بدن و موفقیتهای خوبی هم نصیبشون بشه .

وبلاگ نویسی فوق حرفه ای

چند روز پیش دنبال یک برنامه خاص میگشتم به بعد از جستجو با گوگل به چندین وبلاگ و سایت رسیدم . خوب سایتها که همگی سایتهایی بودند که اون برنامه رو برای فروش گذاشته بودن و امکان خرید هم برای ما ایرانی ها وجود نداشت و اما در مورد وبلاگ ها ، در بین تمامی وبلاگهایی که دیدم یکی شون خیلی برام جالب بود ، در اون وبلاگ توضیحات مفصلی درباره اون برنامه داده شده بود و لینکی هم برای دانلود رایگان برنامه گذاشته بود . تفاوت اون وبلاگ با وبلاگ های دیگه تعداد بازدید کننده و پستهاش بود ، بیشتر از 10 میلیون بازدید و 2000 پست در طی چیزی حدود 3 سال . این یک آمار خوبه و نشون میده که صاحب وبلاگ کاملاً حرفه ای اینکار رو انجام میده و طبیعتاً هم درآمد مناسبی از اینکار برای خودش داره . وقتی که وبلاگ اون شخص رو با وبلاگ خودم مقایشه کردم تازه فهمیدم که چقدر عقبم . واقعاً بعضی ها به خوبی وبلاگ نویسی میکنن و کاملاً حرفه ای در این کار جلو میرن . در مقابل این افراد ، افراد دیگه ای هم هستن که وبلاگ دارن ولی وبلاگ نویسی نمی کنند . این افراد در وبلاگهاشون تعداد پستهای زیای دارن ولی اکثر آنها را ( در بعضی موارد همه آنها را ) از ویلاگها و یا سایتهای دیگه کپی برداری میکنن . واقعاً به اینکار نمیشه گفت وبلاگ نویسی حرفه ای چون بازدید کننده های یک وبلاگ یا سایت خر تشریف ندارن و میتونن تشخیص بدن که یک پست رو صاحب اون وبلاگ نوشته یا از جای دیگه ای کپی کرده . من خودم تا حالا از جایی کپی برداری نکردم و با یک نگاه ساده به پستهایی که در وبلاگم دارم میشه فهمید ( از نوع نوشتار ) . من بعضی از پستها رو بصورت ادبی مینویسم و بعضی های دیگر رو با لحنی عامیانه . هر موضوعی رو به فراخور همون موضوع مینویسم ، بعضی از وقتها هم که اعصاب ندارم ( در بیشتر موارد ) چرند هم قاطیش میکنم . بهر حال هر کسی یه جوره دیگه و چقدر خوب میشه که همه همون جور که دوست دارن بنویسن ، اون موقع در مورد یک موضوع میشه پستها و نظرات متفاوتی رو دید و همین تفاوتهاست که دنیا رو زیبا میکنه .