۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

بخور تا خورده نشی

در کشور ما تمامی مسایل بسیار جالب ، پیچیده ، خفن ، احمقانه ، دست و پا گیر ، قانونی ، غیر قانونی ، طولانی ، سریع و ... ( هر چیزی که فکرش رو کنید ) است . تا حالا برای من پیش نیامده که بتوانم مسئله ای را بدون اینکه بخواهم توضیح اضافه بدهم و یا اینکه سر آن بجنگم ، حل کنم . مطمئناً این مسئله هم برای شما پیش آمده است . چند روز پیش در روزنامه همشهری مطلبی نوشته شده بود در رابطه با بعضی از مربیان آموزش رانندگی در ساعت آموزش اقدام به پر کردن باک گاز یا بنزین ماشین خود نیز میکنند . خوب در اینکه اینکار اشتباه است واقعاً شکی نیست ، اما امروز جوابیه رییس صنف آموزشگاه رانندگی را نیز خواندم ، ایشان نیز به تبعیت از بقیه آقایون دست پیش را گرفتند تا خدای نا کرده پس نیفتند . ایشان در جوابیه گفته اند ( احتمالاً لحن گفته هاشون هم شبیه بد بخت بیچاره ها بوده ) که این مربیان جان بر کف فقط ساعتی 3300 تومان درآمد دارند و گفته اند که این خیلی کم است و باید در سطح اساتید محترم دانشگاهی تعیین میشده است و در ضمن این عزیزان که کارشان دست خودشان است و احتیاجی هم به ساعت زدن ندارند ، تعطیلی هم ندارند و خیلی بیچاره اند و بدبخت اند و ... آخه آقا جان مگه مجبورشون کردن ، اگه 8 ساعت در روز آن هم 6 روز در هفته کار کنند به ازای 24 روز کاری 633600 تومان درآمد خواهند داشت تازه با این حساب و کتاب آدم میوتنه بفهمه که یک هفته هم در ماه تعطیلی میتونه داشته باشه ، اگر بدشان می آید میتوانند بروند و بعنوان یک کارمند اداری با 2روز و نیم مرخصی در ماه و با حقوق 300000 تومان کار کنند . "هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد " دیگه واقعاً این مسئله تو مملکت ما مد شده که اگر تا دیدین که کسی از شما میخواهد انتقاد کند ( چه خوب چه بد ) برین تو شکمش و شیردونش رو بریزین بیرون و همچونی بزنین تو دهنش که دیگه نتونه حرف بزنه . واقعاً اوضاعمون از جنگل هم بدتر شده . هنوز دهنت رو باز نکردی ، میزنن تو دهنت . همیشه میگن " خدا خر رو شناخت که بهش شاخ نداد " ولی انگار در مورد ما ایرانی ها اشتباه کرده ، نمیدونست که ما خرها خودمون برای خودمون شاخ میسازیم و احتیاجی به لطف اون نداریم . عجب ملت خری هستیم .

۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه

مرگ واسه همسایست

حتماً میدونین که ، مرگ واسه همسایست نه ما ، ما که قرار نیست بمیریم ، اگه زلزله بیاد هم خونه همسایه میلرزه نه واسه ما ، دزد ها هم فقط راه خونه همسایه ها رو میشناسن نه خونه ما رو . آخه حماقت میتونه تا چه اندازه باشه ، احتمالاً باید دانشمند ها یک واحد جدید برای اندازه گیری حماقت بسازند . امروز صبح تو اتوبان همت سه تا ماشین زده بودن به هم که ماشین وسط جالب بود که سرو ته شده بود !!! یعنی سر و ته شده بود دیگه . با اینکه چرا . .اسه چی این 3 تا ماشین ساعت 6:20 صبح با هم تصادف کرده بودن کاری ندارم ، نکته اینجاست که خوب کلی ماشین تو ترافیک این 3 تا ماشین به آرامی رد میشدن و دقیقاً بعد از باز شدن ترافیک انگار که پرچم زرد به پرچم سبز تبدیل بشه باز به مسابقه دادنشون ادامه میدادن ( منظور از پرچم و زرد و سبز همون پرچم زرد و سبز تو مسابقات اتومبیل رانی ) . اصلاً احمق جماعت مثل اینکه درس عبرت نمیگیره . تو اکثر جاده ها و اتوبانها جلوی پلیس راه یک آهن پاره له شده که حتی نمیشه نوع ماشین رو تشخیص داد برای درس عبرت احمقها گذاشتن ، اما احمقها مثل اینکه واقعاً " نفهم " تشریف دارن چون اگر میفهمیدن باید آمار تصادفات کم میشد نه اینکه سال به سال و ماه به ماه افزایش پیدا کنه .
از نوشتن این پست 2 تا دلیل دارم اول اینکه واقهاً حماقت رو نمیشه اندازه گیری کرد ( احتمالاً به کسی که بتونه کاری کنه که حماقت رو اندازه گیری کنن ، نوبل بدن ) دوم اینکه احمقها عبرت هم نمیگیرن و همیشه به حماقت کردن ادامه میدن تازه فراموش نکنین که
" همیشه مرگ واسه همسایه است "

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

روبان قرمز و قیچی

این دو وسیله اجزاء لاینفک اجتماع ما در حال حاضر هستند . در هرجا و در هر مکانی که فکرش را کنید این دو بکار می آیند . هر ماه شاهد افتتاح 100 ها طرح در هر منطقه از کشورمان هستیم ، که اگر آنها را جمع بزنیم تعدادش از ده ها هزار هم بیشتر خواهد شد . نمیدانم ، شاید من بیش از اندازه در این مورد حساس هستم ولی با این همه افتتاح ، چرا مشکلات کم نمیشود . بطور مثال امروز در روزنامه همشهری محله منطقه 6 در مورد افتتاح 108 پروژه شهری ، فرهنگی ، اجتماعی ، ترافیکی ، ورزشی ، سیاسی ، کمدی ، هنری ، سبزی ، زردی ، سفیدی ، قرمزی ... خواندم ، اما چرا کم شدن ترافیک و افزایش فضای فرهنگی را احساس نمیکنم . در مورد تونل توحید شاید به خاطر داشته باشید که چه تبلیغاتی کردند که اگر این تونل افتتاح شود ال میشود و بل میشود و مردم 30 درصد کمتر افسرده میشوند و ترافیک کم میشود و ... هزاران چیز دیگر اما کدام یک از این اتفاقات افتاد ؟ به هر مناسبتی 100 ها طرح در این کشور افتتاح میشود ، اما نمیدانم چرا آمار بیکاری کم نمیشود ؟ چرا وضعیت اقتصادی بهتر نمیشود ؟ چرا هنوز مجبور به واردات کالاهای نا مرغوب چینی هستیم ؟ چرا بار ترافیک شهری کمتر نمیشود ؟ و بسیار " چرا " دیگر . هر چند که واقعاً از کارهای خوب و مفید شهرداری نمیتوان گذشت ولی ... این ولی ها از بین نمیروند . بنده کارشناس نیستم که بدانم ایراد کار کجاست ولی به عنوان یک شهروند فواید این همه افتتاح و پاره کردن روبان قرمز را نمیتوانم احساس کنم ، شاید هم داریم در یک حلبی آباد زندگی میکنیم و هر چه میسازند کم است ؟!؟ احتمالاً این کارها هم مثل اینترنت برای کاربران خانگی است که در قانون برایش محدودیت ایجاد شده و با این همه طرح های جدید به خاطر محدودیت ما چیزی نمی بینیم !!! در اینکه مشکلات یک شبه حل نشود ، شکی نیست ، اما این همه هزینه بالاخره باید تا حدودی از مشکلات کم کند یا نه .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

رابین هود و قهرمانان

حتماً میشناسینش ، خوب البته فکر نمیکنم که کسی تو ایران باشه و تلویزیون داشته باشه و رابین هود رو نشناسه . از وقتی که یادم میاد همیشه " رابین هود " یکی از شخصیتهای ثابت تلویزیون ایران بوده و در ضمن در دنیا هم همه جوره راجع به رابین هود برنامه ساختن ، کارتون ، فیلم سینمایی ، فیلم تلویزیونی ، سریال تلویزیونی ، تئاتر ، تله تئاتر و ... هر چی که دم دستشون بوده راجع به رابین هود و دوستانش تا حالا ساخته شده . تا حالا شده از خودتون بپرسین چرا این انگلیسی ها اینقدر به این رابین هود علاقه دارن ؟ مطمئناً تعداد کمی از هم وطنهای عزیز راجع به این قضیه فکر کردن ، آخه ما ایرانی ها اصولاً خسته میشیم اگه بخواهیم از مغزمون استفاده کنیم . دلیل اینکه انگلیسی ها اینقدر رابین هود رو دوست دارن اینه که جز رابین هود در ادبیات و تاریخشون قهرمان دیگه ای ندارن ، به خاطر همینه که همش سعی میکنن هر جوری که شده برای خودشون تاریخ و قهرمان و فرهنگ بسازن . در نقطه مقابلشون ما ایرانیهای عزیز بهتر از جان و بهترین انسانهای روی زمین و درستکار ترین مردمان مخلوق پروردگار و ... ( بقیه صفات خوب که بتونین تصورش رو کنین ) در طول تاریخ چندین و چند هزار سالمون کلی ادبیات و فرهنگ و قهرمان داشتیم که مطمئناً اسم خیلی هاشون رو هم تا حالا نشنیدیم ( من جمله خود بنده هم تا حالا نشنیدم ) کاری به ایرج ، تورج ، بهمن ، سیاوش و ... ندارم در مورد همین نزدیکتر هاش مثل باقرخان و ستارخان . اگر از کسی راجع بهشون بپرسی میگن اینا که اسم خیابونه و مطمئنم که تعداد کسانی که راجع بهشون میدونن ( منظورم در بین قشر جوان مملکت ) بسیار کمه و آنهایی هم که میدونن به احتمال زیاد از روی اجبار راجع بهشون میدونن . مثل این قهرمانها ما در تاریخمون کم نداشته ایم ولی هیچگاه راجع بهشون هم چیزی نمیگیم آخه رابین هود و جان کوچولو و پرنس جان جذابیتشون بیشتره . به درک که قهرمان های این مملکت به خاطر این مرز و بوم جونشون و از دست دادن ، تازه خیلی هم احمق بودن که به خاطر هم وطنهاشون جونشون رو از دست دادن تازه یه جور دیگه هم میشه به قضیه نگاه کرد و اون هم اینه که واسه خودشون اینکار رو کردن به ما چه ؟!؟
نمیدونم تا به کی میخواهیم که با تاریخ و فرهنگ خودمون قهر باشیم .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

بدو بدو جایزه داریم

احتمالاً شما هم متوجه شده اید ، در این بازار نا بسامان اقتصادی کشور ، فقط چند گروه خاص هستند که میتوانند هزینه های بالای تبلیغات تلویزیونی را پرداخت کنند . در کشور ما و در این زمان بیشترین تبلیعاتی که از تلویزین پخش میشود مربوط به بانکها است و آن هم مربوط به جوایز میلیاردی آنها . البته کاری با جایزه های این بانکها ندارم و آیا اینکه راست میگویند یا دروغ هم زیاد مهم نیست ، اما نکته جالب توجه این تیزرهای تبلیغاتی این است که سازندگان و سفارش دهندگان این تیزرها دیگر خیلی ملت را " الاغ " فرض کرده اند . همچنان با آب و تاب از جوایزشان میگویند که حتی بزرگترین لاتاری ها در دنیا اینگونه تبلیغ نمی کنند . در تیزر تبلیغاتی بانک ملی اگر دقت کنید برای نشان دادن 1200 جایزه 250000000 ریالی ، دست مردم فقط " صفر"های این مبلغ را داده اند . یا در مورد بانک رفاه ، تمامی مبلغ بیمه ، بیمه شدگان تامین اجتماعی به این بانک واریز میشود ولی در تیزر این بانک هم آن چنان 300000 جایزه ای را که میخواهند بدهند ( شاید هم ندهند ) را بزرگ میکنند اگار چه کوهی میخواهند از ریشه در بیاورند . و یا در یکی دیگر از این تبلیغات تاکید میشود که تمامی پولهای پس انداز شده در حسابهای قرض الحسنه ، صرف وامهای غرض الحسنه شده است که اصلاً با عقل جور در نمی آید ، پس پول این جایزه ها را از کجا در آورده اند ؟ ایکاش واقعاً دادستانی کل کشور به این موضوع رسیدگی بیشتری میکرد ، که آیا واقعاً این بانکها راست میگویند ؟ آیا واقعاً جوایزی را که میگویند پرداخت میکنند ؟ البته به نظر من تمام اینها فقط های و هوی های تبلیغاتی برای بدست آوردن سهم بیشتری از پولهای راکد مردم است ، آن هم در برابر هیچگونه سرویس دهی مناسب .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

فیلمهای سینمایی روز کشور

چند روز پیش ، شبکه یک سیما برنامه ای در مورد اکران فیلمهای کشور داشت که دست بر قضا بنده نیز آن را دیدم . نکته جالب توجه این برنامه برای من در مورد فیلمهایی بود که قرار است به زودی اکران شوند . با فیلمهایی که در حال حاضر بر پرده سینما است و چند فیلمی که به زودی اکران خواهند شد ، تمامی فیلمهای بر روی پرده کمدی خواهند بود ، در اینکه چرا همه فیلمها کمدی هستند حرفی ندارم ولی در تمام این فیلمها ، بازیگرانی که برای ایفای نقش انتخاب شده اند بسیار جالب است . ترکیبی از همه جور هنر پیشه در یک فیلم ، بازیگرانی که تخصص آنها فیلمهای هنری و یا فیلمهای جدی با موضوعات اجتماعی است در کنار کمدین های جدید و قدیمی . عجب آشی میشه ! برای بنده که تخصصی در سینما ندارم و فقط تعداد زیادی فیلم دیده ام این مسئله بسیار جالب است ، البته آخرین باری که به سینما رفتم را اصلاً به یاد نمی آورم چون چند سالی است که فیلمی که ارزش دیدن داشته باشد را ندیده ام که فیلمسازان عزیز زحمت بکشند و بسازند . حتی فیلم سینمایی اخراجی ها که در فروش رکورد دار است نیز جذابیت چندانی نداشت و به جز اینکه هنرپیشه ها در این فیلمها به هم تیکه پرانی کنند و از الفاظ مودبانه خیابانی استفاده کنند چیز دیگری برای عرضه نداشت . بقیه فیلمها هم به همین نحو هستند . نمیدانم این فیلم های آبگوشتی و آب دوغ خیاری تا به کی قرار است ساخته شوند . بسیاری از مردم هم متوجه نمیشوند چون به خاطر ندانستن زبانهای خارجی و نبود فیلمهای با ارزش خارجی که دوبله شده باشند ، نمیتوان از آنها توقع داشت که بتوانند تفاوت یک فیلم با ارزش را با یک فیلم بی ارزش درک کنند . در مورد سریالهای تلویزیونی که این اتفاق به شدت قابل رویت است . بطور مثال همین سریال " هوش سیاه " . موضوعاتی که برای هر قسمت انتخاب شده اند بسیار خوب است ( هرچند که خیلی دیر است ولی باز ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است ) ولی دیالوگهای موجود و بازی کاملاً بی مزه هنرپیشه ها دست به دست هم داده اند تا از ارزش این مجموعه کم شود .
بابا اگه نخوردیم نون گندم ، دیدیم تو فیلمهای مردم

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

شاید وقتی دیگر

دوباره بحث یارانه ها داغ شده است و مرکز آمار ایران از طریق اینترنت شروع به جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانواده ها نموده است . در اینکه اینکار کاملاً خوب و مفید است شکی نیست ، در اینکه یارانه ها نیز باید هدفمند شوند نیز شکی نیست ، در اینکه ساختارهای اقتصادی کشور نیز باید اصلاح شوند نیز شکی نیست ، اما بحث اینجاست که آیا با امکانات و قوانین فعلی اینکار واقعاً عملی است ؟ در حال حاضر دسترسی به سایت مرکز آمار ایران به سختی امکان پذیر است و دلیل این مسئله هم روشن . در کشور ما کاربر خانگی حق داشتن اینترنت با سرعت بیشتر از 128 کیلو بایت را ندارد ، در ضمن شرکتها سرویس دهنده نیز در کم فروشی کردن همین سرعت اندک نیز کم نمیگذارند و تقریباً تمامی اعداد یشنهادی این شرکتها بابت سرعت اینترنت فقط اسمی است و در عمل چیز دیگری است . با این سرعت کم و ترافیک بالا ، خوب معلوم است که چه اتفاقی می افتد . حال این سوال مطرح میشود که آیا واقعاً این سرعت برای کاربر خانگی کافی است ؟ آیا با این سرعت میتوانیم ضریب نفوذمان را در اینترنت افزایش دهیم ؟ آیا با این سرعت میتوانیم منتظر تحقق یافتن دولت الکترونیک باشیم ؟ آیا با این سرعت میتوانیم به تجارت الکترونیک بپردازیم ؟ تمام اینها در حالی است که هنوز اکثر مردم دسترسی به اینترنت ساده Dial Up را ندارند و یا به خاطر گرانی از آن استفاده نمیکنند ، آیا واقعاً باید اینترنت تا این اندازه گران باشد ؟ شاید باید منتظر ورود اینترنت چینی باشیم تا شاید ارزان تر برایمان تمام شود البته نباید فراموش کنیم که مطمئناً اینترنت چینی هم مثل بقیه کالاهای چینی بی کیفیت خواهد بود . بهتر نیست زمانی که دولت میخواهد همچنین کار بزرگی را با استفاده از اینترنت ( که فواید بسیاری همچون کم شدن بار ترافیک در خیابانها دارد ) انجام دهد ، اول زیر ساخت و قوانین اینترنتی را مورد بازنگری قرار دهد و یا اینکه راهکار دیگری را همچون استفاده از سایتهای سبکتر و یا سرویس دهنده های بهتری استفاده کند تا یک سایت اینچنین Down نشود ؟ تجارت الکترونیک و یا دولت الکترونیک تعاریف و استاندارد های مشخصی دارند ، بهتر نیست اول این استانداردها رعایت شوند و بعد از مردم خواست که از این طریق کار کنند ؟
ای کاش قبل از انجام کاری ، پله های اولیه آن کار را درست بنا کنیم .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

پول ، اینترنت ، تحریم

این واژگان را شخصی در اینترنت سرچ کرده بوده و به وبلاگ من رسیده است . ترتیب قرار گرفتن این کلمات برای من بسیار جالب بود و به خاطر همین خواستم که در این باره بنویسم . " پول ، اینترنت ، تحریم " نشان دهنده این است که بازدید کننده ای که به اینجا رسیده بدنبال راه گریزی از تحریم ها علیه کشورمان برای کسب درآمد از اینترنت است . در شزایط فعلی که اقتصاد کشور وضعیت نا به سامانی را تجربه میکند ، هر کسی بدنبال اینست که بتواند درآمد هایش را افزایش دهد . اما چرا ما ایرانیها نمیتوانیم از اینترنت کسب درآمد مناسبی داشته باشیم ؟ دلیل این مسئله تنها تحریمها نیستند . دلایل زیادی دست به دست هم میدهند تا ما نتوانیم درآمد مناسبی از اینترنت داشته باشیم . مهمترین دلیل آن نبود امکانات کافی و مناسب در زمینه تجارت الکترونیک است . زیر ساختهای موجود برای به وجود آمدن راه های مناسب کسب درآمد از اینترنت کافی نیستند ، بطور مثال میتوان فروشگاه های اینترنتی را بیان کرد . اگر بدنبال محصولی بگردید که بتوان آن را از اینترنت خریداری کرد ، به فروشگاه های زیادی خواهید رسید ، تعداد زیاد این فروشگاه دلیل بر وجود بازار خوب نیست بلکه مثل بقیه کارها ما ایرانیها کورکورانه کاری را شروع میکنیم . اکثر این فروشگاه ها ی اینترنتی محصولی از خود برای ارائه ندارند و همگی از چند سورس محدود این محصولات را تبلیغ میکنند ، در اصل فروشگاه های اینترنتی در ایران فقط ویترین تبلیغاتی همان چند شرکت خاص هستند . به اینکار نمیتوان گفت تجارت ، چون تاجری وجود ندارد . تعداد مشتریانی که تمایل به خرید اینترنتی دارند بسیار کم است و به همین علت این واسطه های تبلیغاتی شانس کمی برای بدست آوردن مشتری دارند و فروش آنها نیز پایین است و به راحتی میتوان نتیجه گرفت که پس از چند وقت این فروشگاه ها تعطیل و یا واگذار میشوند ، چون سودی برای صاحبانشان ندارند . حال از جنبه دیگر به این قضیه نگاه کنیم و فرض بر این بگذاریم که فروشگاه مورد نظر ، محصول را در انبار خود دارد و از جای دیگری تهیه نمیکند . در این حالت مشکلات عدیده ای برای یک خریدار به وجود می آید مانند اینکه آیا واقعاً جنس خریداری شده همان است که در تبلیغات بوده است ؟
از این مسئله که بگذریم ، مشکل بعدی کمبود اطلاعات بین مردم درباره راه های کسب درآمد از اینترنت است . بنده در پستهای قبلی در مورد روشهای معتبری که در حال حاضر برای کسب درآمد وجود دارد ، توضیح داده ام ولی باز مشکل تحریم خیلی از این راه ها را برای ما غیر ممکن میکند . مشکل بعدی باور غلط درباره کسب درآمد از اینترنت است . اکثر کسانی که میخواهند از این راه کسب درآمد کنند ، فکر میکنند که در مدت زمان کوتاهی میتوانند درآمد مناسب بدست آورند ولی این مسئله اصلاً واقعیت ندارد و کار در اینترنت هم همانند سایر تجارت ها نیاز به زمان دارد تا به بازدهی مناسب برسد .
در یکی از پستها شخصی برای من در قسمت نظرات نوشته بود که من خیلی بدبین و منفی باف هستم ولی باید بگویم خیر بنده واقع بین هستم و بر اساس تجربیاتم این حرفها را مینویسم . مطمئن باشید اگر میتوانستم از این راه درآمد مناسب کسب کنم ، دیگر سرکار نمیرفتم و به اینکار بعنوان شغل اولم میپرداختم و از خانه فقط برای تفریح خارج میشدم ، ولی در شرایط فعلی این امکان وجود ندارد و نمیتوان از این راه درآمد زیاد کسب کرد . البته کسانی را میشناسم که از این راه ماهیانه بین 200 تا 500 هزار توامن درآمد دارند و تعدادشان کم است و سابقه شان زیاد . پس بهتر است واقع بین باشیم و بیخود دل خوش نکنیم . اگر تحریمها علیه کشورمان وجود نداشت من میتوانستم درآمد خوبی کسب کنم ولی با وجود تحریمها امکان پذیر نیست .