۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

اقتدار مردم

همونطوری که اکثراً میدونید در فرانسه باز هم اعتصابات همگانی ادامه دارد . این اتفاق در حالی رخ میدهد که لایحه جنجالی تبدیل به قانون شده است ولی باز هم مردم دست از اعتصاب بر نداشته اند و در حال مخالفت کردن هستند . منظور من از نوشتن این جملات این نیست که خوش به حالشونه یا نه ، منظور من همون اقتدار ملتها و مردمانشونه ( امروز حوصله ادبی نوشتن رو ندارم شرمنده ) منظور من درکل به خود مردمهاست . در دنیا مردمان کمی هستند که تاریخ ساز شده اند . مثلاً مردم بورکینافاسو یا زییر یا کشورهای اینچنینی در تاریخ عمومی دنیا نقش چندانی نداشته اند ولی چند کشور وجود دارند که مردمانشون تاریخ ساز شده اند . مثل کشور خودمون که اولین منشور آزادی رو به جهان اهدا کرده و یا فرانسه که انقلاب کبیر رو داشتن و یا آلمان که جنگ جهانی رو به راه انداخته و یا آمریکا که بمب اتم رو سر مردم ژاپن ریخت . یا همین مردم ژاپن که مردم منچوری رو بیچاره کردن و یا چینی ها با اون قتل عام میدان تیان آن . ای کاش میتونستیم که از تمام این اتفاقات درس بگیریم و یک قانون جامع برای همه بسازیم ( البته در آینده این اتفاق خواهد افتاد ) .

۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

عجب دنیایی داریم

امروز بر روی وبلاگ یکی از دوستان این موضوع را خواندم " یک میلیارد گرسنه " و یک عکس هم ضمیمه این پیام میباشد که دیدنی است و تکان دهنده . چند وقتی است که در مورد نوشتن زیاد راغب نیستم اما نمیتوانم ننویسم . چند وقت پیش در خیابان پیرمردی لحاف دوز از کنارم رد شد و از من خواست که پول کرایه سوار شدن به اتوبوس را به او کمک کنم و من هم بی تفاوت از کنارش گذشتم . کاری که حتی امروز به آن فکر میکنم نمتوانم دلیلی برایش پیدا کنم . مگر او از من چه خواسته بود ؟ اصلاً مگر داشت گدایی میکرد که من به او کمک نکردم ؟ واقعاً دلیلی برای اینکار خودم نمیتوانم بیابم . دقیقاً همان شب وقتی رسیدم خانه و برای همسرم هم این داستان را تعریف کردم او نیز فقط من را نگاه کرد و گفت چرا به او کمک نکردی مگر بیشتر از یک صد تومانی میخواستی به او بدهی ؟ مگر این صد تومانی کجای زندگی ما را پر میکرد که از او دریغ کردی ؟ ما ایرانیها به جایی رسیدیم که دیگر میلی به کمک کردن به خودمان هم نداریم چه برسد به دیگران . کافیست کمی در زندگی خودمان دقیق شویم ، آن وقت چیزهایی را خواهیم دید که جز شرمندگی برایمان چیز دیگری ندارد . وقتی پشت فرمان ماشین مینشینیم همه چیز را برای خودمان میخواهیم و اگر به کسی راه دهیم انگار بزرگترین گناه را انجام داده ایم . داستان زندگی ما چگونه نوشته خواهد شد ؟ آیا بعدها میتوانیم بگوییم ما انسانهای بزرگی بوده ایم ؟ آیا به نیکی از ما نام خواهند برد ؟

۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه

ایران - برزیل

امروز بین تیمهای ملی ایران و برزیل یک بازی دوستانه انجام میشود . این خبر را تمام فوتبال دوستان این مملکت به خوبی میدانند و حتماً برای دیدن این بازی لحظه شماری میکنند . اما در مورد این بازی چند نکته است که بدجوری من را آزاد میدهد . اول اینکه چرا باید این بازی در کشوری دیگر انجام شود ، مگر خودمان چلاقیم و نمیتوانیم این بازی را در کشور خودمان انجام دهیم ؟ دوم اینکه با این همه تماشاچی فوتبال در کشورمان و داشتن یک استادیم صد هزار نفری ( که خیلی از کشورها آرزوی داشتن آن را دارند ) چرا باز هم نباید این بازی در کشور خودمان برگزار شود ؟ شاید این بازی هم همانند بعضی از خواننده ها و هنر مندان کشورمان میباشد که برای ارایه هنرشان یا اجرای یک کنسرت در کشورهای همسایه اقدام میکنند . احتمالاً تا چند وقت دیگر برای دیدن بازی پرسپولیس و استقلال هم باید به کشورهای همسایه متوسل شویم !!! 

۱۳۸۹ مهر ۱۳, سه‌شنبه

باز هم داستانهای قدیمی

چند وقت پیش ، در میدان ولیعصر با مردی مسن برخورد داشتم که از من راهنمایی میخواست . از ظاهرش پیدا بود که وضعیت مالی مناسبی ندارد ، البته او از من کمک مالی نمیخواست بلکه اطلاعاتی راجع به یارانه ها از من پرسید . آن مرد مسن سواد نداشت و نمیدانست برای اینکه بتواند از یارانه ها استفاده کند ، میبایست که فرم اطلاعات خانوار را ارایه داده باشد  و فقط با اعتماد به تبلیغات تلویزیونی بانکها که در آن میگفتند که با افتتاح حساب در بانک مطبوعشان یارانه به آن حساب واریز خواهد شد ، رفته بود و حساب بانکی برای خودش باز کرده بود . در اینجا بود که یاد یک جمله از یکی از اساتید تبلیغات در آمریکا افتادم که گفته بود باید در تبلیغات اخلاقیات هم لحاظ شود و با تبلیغات نادرست مردم را گول نزنیم ، اما در کشور ما همیشه تبلیغات مردم را گول میزند یعنی ما اخلاقیات را در تبلیغاتمان رعایت نمیکنیم . نکته جالبتر اینجاست که ما قوانین بسیار سختگیرانه ای در زمینه تبلیغات در کشورمان داریم و وزارت ارشاد بعنوان مجری این قوانین برای صدور مجوز ، از مدیران مسیول شرکتهای تبلیغاتی امتحان میگیرد و پس از حصول از دانش آنها درباره این قوانین پروانه کار صادر میکند و صدا سیما نیز قوانین سختیگیرانه تر بر این قوانین نیز دارد که اجازه ساخت هرگونه تیزری را به شرکتها نمیدهد ، حال چرا باید با تمام این قوانین باز هم شاهد یک همچنین تبلیغاتی باشیم ؟ چرا بانکها که اکثراً دولتی هستند این قوانین را دور میزنند ؟ 
نکته دیگر که بیشتر از این مسیله ناراحتم کرد این بود که هدفمند کردن یارانه باید به قشر ضعیف و فقیر جامعه کمک کند ولی با این شیوه که هنوز هم اجرا نشده دیدم که فقرا به خاطر نداشتن دانش کافی از این طرح جا خواهند ماند و کسی باز هم به فکر آنها نخواهد بود و فشار ناشی از اجرای این طرح باز هم بر گرده فقرا سنگینی خواهد کرد . مسیولینی که می خواهند با اجرای این طرح عدالت را اجرا کنند آیا به این نکته فکر کرده بودند ؟ 
نوشتن این جملات برای من و خواندن آنها برای شما کاری ندارد و به احتمال قوی تمام ما حسابهای مان را هم برای دریافت یارانه هایمان همچون ثروت مندان جامعه معرفی کرده ایم اما آیا شده است که به پشت سرمان هم نگاهی بیندازیم ؟