۱۳۹۰ شهریور ۹, چهارشنبه

وقتی که ما نمی فهمیم

تو زندگی زمانهای زیادی پیش می آید که ما هیچ چیزی را نمی فهمیم و درک درستی از مسایل نمی توانیم داشته باشیم . نکته دقیقا در همیجاست که چرا نمی توانیم که مسایل را درک کنیم ؟ با یک نگاه ساده به زندگی کودکان به راحتی میتوان به جواب رسید . کودکان هیچ وقت مسایل را برای خودشان پیچیده نمیکنند ولی ما همیشه مسایل را پیچیده میکنیم و بعد می خواهیم که آنها را حل کنیم . بچه ها به سادگی شاد میشوند ، می خندند ، دوست میشوند ، مهربانی میکنند ، در حق هیچ کس و هیچ چیز بدی نمیکنند ، دشمنی نمیکنند ، نمی جنگند و ... اما ما همیشه عکس آنچه که خود نیز در بچگی میکردیم را انجام میدهیم ، همیشه مسایل را پیچیده میکنیم ، همیشه دشمنی میکنیم و همه را یا رقیب میبینیم یا دشمن ، دوستیهایمان کم دوامند و تعداد دوستان کمتر . برای بدست آوردن چیزی حاضریم هر کاری انجام دهیم و تمام اعتقاداتمان را هم زیر پا بگذاریم . بچه ها موسیقی ، شادی ، تفریح و آزادی را دوست دارند و هیچ وقت زمانی را برای ناراحت بودن تلف نمیکنند . یعنی ساده بودن تا این اندازه سخت است ؟

۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

داستانی از 65 سال پیش

این یک داستان واقعی از شرایط کشور ما در 65 سال پیش است . یکی از اقوام بنده که در حدود 80 سالش است داستانی را برای ما تعریف کرد که برایم خیلی جالب بود . در آن زمان وقتی که خودش 15 سال داشته برای فروش گوسفندانشان از دهی در استان مرکزی نزدیک اراک به سمت تهران راهی میشوند . در طول مسیر راهشان را گم میکنند و به یک روستا میرسند . از اهالی روستا مسیر را جویا میشوند و نکته این داستان در همینجاست . در آن ده کسی مسیر رفتن به تهران را نمیدانسته . کسی نمیدانسته که چکونه میتوان به پایتخت کشور رسید . از بزرگ روستا وقتی در مورد تهران جویا میشوند در جواب میگوید مگر بجز احمد آباد بالا و احمد آباد پایین جای دیگری هم هست ؟ شاید باور این داستان کمی سخت باشد و شاید هم بنده را به افسانه گویی متهم کنید اما این داستان واقعی است ، واقعی تر از آنکه بتوان باورش کرد . اما حقیقت دارد . ما در یک چنین جامعه ای زندگی میکنیم مگر همین سال گذشته از چند کپیر نشین در استان کرمان خبری تصویری منتشر نشد !!! حال ببینید که یک چنین جامعه ای انقلاب کرد و آیا واقعاً باید در حال حاضر از این جامعه توقع فهم جامعه مدنی را داشت ؟

۱۳۹۰ مرداد ۱۷, دوشنبه

داستان شوشولی


آب بازی نکنیم ،
آب را گل نکنیم ، 
شاید در دور دست فرنود شوشولش را می شوید
بر گرفته از اشعار حاج عادل 

دیگه این داستان شوشول این فرنود رو همه میدونن و ببینین این مغز متفکر بمب اتمی نانو خفن انگیز ناک واکسن ایدز ساز همه چیز تموم تا کجا  ها پیش میرود . آب بازی !!! آن هم تو روز روشن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شوشول تو تلویزیون ملی اسلامی مذهبی فرهنگی ایرانی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی واقعاً آخر زمون که میگن همینه ؟!؟ احتمالاً خدا داره آماده روز قیامت میشه و ما خبر نداریم !!!!! دیگه حرمت شکنی و هنجار گریزی تا کجا ؟؟؟؟؟ آقا یکی جلوی این ها رو بگیره دارن شیب سقوط اجتماع به قهقرا رو به 90 درجه نزدیک میکنن !!! حتماً باید با مخ بخوریم زمین و ملاجمون منتشر ( یا منفجر شاید هم منهدم ) بشه تا دیگه اصلاً نتونیم بیدار شیم ؟؟؟ 

برم یه لیوان چایی بکشم و یه سیگار بخورم شاید آروم بشم !!!

۱۳۹۰ مرداد ۱۶, یکشنبه

A problem in Windows 7 Ultimate

زمانی که لپ تاپم رو خرید سیستم عامل ویندوز 7 اورجینال 64 بیتی روش نصب بود و بعد یک مقدار سر و کله زدن باهاش به ویندوز 7  32 بیتی تغییرش دادم و تازه مشکلاتم شروع شد . سیستم هر یک ساعت یک بار ری استارت میشد همین . بعد از کلی گشتن و بحث با افراد خبره به هیچ نتیجه ای نرسیدم و در ضمن آنتی ویروسم یک ویروس رو در فایلهای سیستمی ویندوز شناسایی کرده بود و جالب اینجا بود که این ویروس حتی با فرمت کردن و نصب مجدد ویندوز هم از بین نمی رفت و همیشه سر جایه خودش بود تا اینکه روی یک فروم یک پست قدیمی برای سال 2010 رو دیدم که راجع به همین مشکل بحث شده بود و راه حلش هم این بود که  تاریخ سیستم رو به  قبل از تاریخ آگوست 2010 ببرین اون وقت مشکل حله .  درست هم بود مشکل حل میشد ولی بدون جواب که این ویروس اصلا چی هست ؟ این ویروس در اصل یک مالور که توسط خود مایکروسافت نوشته شده و بعد از نصب سرویس پک 1 رو ویندوز 7 خودش رو کپی میکنه و فعال میشه .این کار رو هم برای این کرده که کسانی که مثل ما ویندوز رو نمیخریم نتونیم درست ازش استفاده کنیم به هر حال هم حق داره و هم اینکه با اینکارش خلاف قانون خودشون عمل میکنه . راه های قلبه بر این مشکل اینه که یا تاریخ سیستم رو به قبل از سال 2010 ببرین که بعداً تو اینترنت با مشکل بر میخورین و یا اینکه سرویس پک 1 رو نصب نکنید و اگر نصب کردین پاکش کنین .اینجوری مشکلتون حل میشه

۱۳۹۰ مرداد ۱۵, شنبه

ملت قر

هر وقت میام تو اینترنت و میرم تو سایتهای مختلف که بیشتر به فیس بوک سر میزنم یکی از تفاوتهای بزرگ ملتمون رو با بقیه مردم میبینم و اون هم دائم القر بودن ماست . بقیه مردم میشنن نمیدونم از ک... و کو...شون عکس میندازن و میزارن تو فیس بووووک حال میکنن و ما میشینیم و بد بختیهامون رو به رخ هم میکشیم و دلسوزی هم نمیکنیم بلکه به هم به خاطر میزان بدبخت بودنمون فخر میفروشیم . البته حق هم داریم چون بهمون گفتن که " نه این لباس زیباست نشان آدمیت " احتمالا شیخ اجل با قشر خاصی نسبت داشته یا شاید هم با لباس فروشها مشکل !!! به هر حال بنده که خودم در قر زدن ید طولایی دارم دیگه خسته شدم ، بقیه رو نمیدونم . آخه این دو سه روز عمر که زرتی میگذره چرا اینقدر سخته نمیدونم شاید اگر یه پلانگتون بودیم مشکلاتمون کمتر بود .