۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

سریال قهوه تلخ

باز هم مهران مدیری یک سریال جالب را روانه بازار کرده است ، حالا چرا این سریال مثل ساخته های قبلی او از تلویزیون پخش نشده است خدا داند . اما در کل من سه قسمت اول این سریال را تا به حال دیده ام و میتوانم بگویم که همانند ساخته های قبلی او سریال خوبی است و حرفهای زیادی برای گفتن دارد . داستان یک کمدی تاریخی است که در کل تاریخ را به شوخی گرفته است و شاید تلنگری برای ما باشد که کمی بیشتر به تاریخ بها دهیم که زیرا همین تاریخ و دانستن آن است که ما را برای پیشرفت کمک خواهد کرد تا اشتباهات گذشتگانمان را دوباره تکرار نکنیم . در اول قسمت اول ، خود مهران مدیری سخنی با بینندگان این سریال دارد و همانند بقیه هنرمندان از مردم خواهش میکند که این سریال را " بخرند " و کپی نکنند و کپی آنرا نیز " نخرند " . آیا واقعاً این خواهش زیادی است ؟ جواب کاملاً منطقی است : " نه " . خودتان را جای سازندگان و هنر پیشگان و بقیه دست اندرکاران این مجموعه بگذارید ، آیا راضی بودید که کارشان مفت و مجانی به دست مشتریانتان برسد . اگر سر ماه بابت کاری که انجام میدهید به شما حقوق ندهند خوشحال میشوید ؟ آیا مجانی کار میکنید ؟ آیا حاضرید ساخته شما " دزدیده " شود ؟ با اینکه هر انسان عاقلی جواب این سوالها را میداند ولی بازهم دیده ام که مردم حاضرند نسخه بی کیفیت این سریال را دانلود کنند ولی 2500 تومان ندهند . تا به کی واقعاً اینگونه اشتباهات مسخره و بچه گانه را ما باید انجام دهیم . در اینترنت الان سریال قهوه تلخ برای دانلود آن هم با کیفیت پایین موجود است ، شاید آن کسی که این سریال را آپلود میکند به خود افتخار هم کند ، اما بقیه چرا همراه او با سر به این چاه میروند . چون در کشورمان قانون حمایت معنوی وجود ندارد ، باید هر کاری که دلمان میخواهد بکنیم ؟ پس احتمالاً اگر قانون اعدام وجود نداشت هم همه همدیگر را میکشتند !!! بیایید کلاهمان را قاضی کنیم حتی اگر بدترین حکومت دنیا را داریم ، خودمان باید قوانین را رعایت کنیم چون اگر بهترین حکومت و نظام دنیا را هم با این شیوه داشته باشیم ، جزء بدترین ها هم نخواهیم بود .

۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

یک روز خوب

بعد از مدتها ، امروز تصمیم گرفتم تا یک پست جدید در این وبلاگ بگذارم . در این مدت که هیچ فعالیتی در این زمینه نداشتم ، مشکلات زیادی برایم پیش آمده بود . مشکلاتی که اگر دقیق به آنها نگاه کنیم میبینیم که واقعاً مشکلات کوچک و مسخره ای هستند که فقط و فقط وقت انسان را تلف میکنند . بوروکراسی اداری که همه کارها را به فردا موکول میکند . بگذریم ، امروز صبح وقتی که داشتم به محل کارم می آمدم رادیو موضوعی را برای شنوندگانش انتخاب کرده بود تا آنها نظرات خودشان را اعلام کنند . موضوع این برای تعریف یک روز خوب از نظر شما بود . افراد مختلفی نظراتشان را اعلام کرده بودند و تمام این نظرات یک نکته مشترک داشت و آنهم این بود که روز خوب از نظر هرکسی روزی بود که به خواسته هایش برسد . فقط این خواسته ها متفاوت بود ولی درکل همه یک چیز میخواستند و آن هم این بود که به خواسته خودشان برسند . اکثر این خواسته ها هم مادی بود . اینکه هر کسی بخواهد تا به آروزها و خواسته هایش برسد ، هیچ ایرادی ندارد اما مشکل اینجاست که همه فقط به فکر حودشان هستند و فراموش کرده اند که در یک جامعه زندگی میکنند . زندگی یک مسابقه بخت آزمایی نیست که فقط عده قلیلی در آن برنده باشند . زندگی همانند یک رود است که جاری است و مداوم . سر رود با ته رود فرقی ندارد ، اسم سر این روز با ته آن تفاوتی نمیکند . درست است که بعضی از نقاط آن عمیق تر و بعضی از نقاط کم عمق هستند واما این فقط یک رود است . همه دوست دارند که در کارشان موفق باشند ، همه دوست دارند که خانه و ماشین خوب داشته باشند ، این مسیله بسیار عالی است اما به شرط آنکه فراموش نکنیم که همه ما همین رود هستیم و کسی نمیتواند از آن خارج شود و یا عکس آن حرکت کند . اگر ثابت بمانیم ، به یک مرداب تبدیل میشویم و اگر سریع حرکت کنیم به سیل تبدیل خواهیم شد . اگر من میخواهم که کارم رونق پیدا کند ، بهتر است دعا کنم که کار همسایه ام رونق پیدا کند چون آنگاه است که خواسته و یا ناخواسته کار من هم رونق پیدا میکند . در تمام عمرم شاهد بوده ام که ما ایرانیها همه چیز را فقط برای خودمان میخواهیم و همیشه چیز های بد را برای دیگران و همیشه میگوییم که مرگ برای همسایه است ، غافل از اینکه مرگ برای همه مان است . ایکاش زمانی برسد که ما ایرانیها بتوانیم کاری را گروهی انجام دهیم .