۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

Helfer mit Herz - Helping with Hearts

Helfer mit Herz نام یک برنامه آلمانی است و یعنی کمک کردن از روی محبت . درست مثل همون جشن نیکو کاری و جشن رمضان و اقسام جشنهای دیگه ای که ما هم تو مملکت خودمون داریم ، البته با این تفاوت که در این برنامه نشون میدن که چه جوری به یک خانواده که دچار مشکل شده و استطاعت انجام تعمیرات خونه اش رو نداره کمک می کنن در ضمن در این جور کمک کردن معمولاً هزینه زیادی هم این برنامه تلویزیونی نمیکنه و اگر اسپانسر داشته باشه یک خرج کوچیکی هم برای کمک می کنه و در غیر این صورت با همون وسایلی که خود طرف داره کارش رو راه می اندازن . تو این برنامه به اون کسایی کمک میشه که نمی تونن خودشون کارشون رو انجام بدن و جالب بدونین که اهل محل و همسایه ها و اقوام هم برای کمک دعوت میشن . افراد فقیر معمولاً داشتن خانه ای سالم را باید تو خواب ببینن ولی در این برنامه با کمک افراد داوطلب خانه طرف رو نوسازی میکنن ( نه اینکه بکوبنش و از اول بسازنش بلکه بازسازی می کنن ) . تفاوت چشمگیر این برنامه با جشنهای خفن انگیز ما اینه که اصلاً هم خفن نیست در ضمن میبینید که به چه کسی کمک میکنن و کسایی که داوطلبانه کمک میکنن مطمئن میشن که سرشون کلاه نرفته و کمکشون در جای مناسبش استفاده شده ولی تو جشنهای ما چی ؟!؟ شما میرید و کمک می کنید به امید این که دردی از دوش افراد کم بضاعت کم بشه ، ولی آیا تا بحال خانواده فقیری رو دیدین که این کمک ا بدستشون برسه ؟ تو مملکت ما هم آدمهای خیر کم نیستن هر چند که به نظر میاد که داره تعدادشون کم میشه ولی باز هم کم نیستن و از طرق مختلف به افراد کم توان کمک می کنن و این واقعاً قابل ستایش ، ولی در هر جایی که صدا و سیما یا دولت وارد عمل میشن ، نمیدونم چرا من نتیجه ای نمیبینم !!! شاید هم من کورم . ای کاش میتونسیم از کار های خوب دیگران هم درس بگیریم ، ولی حیف چون اگر خودمون هی خطا نکنیم تا سرمون به سنگ بخوره و کار درست رو یاد بگیریم ، قدرش رو نمی فهمیم و دیگه خیلی هلو برو تو گلو میشه .
در یکی از قسمتهای این برنامه ( همون که اسمش رو گفتم ) به یک نفر نابینا کمک کردن . اون شخص با زن و دو تا بچه اش زندگی میکنه و به خاطر نابینا بودنش نمیتونسته خونه اش رو تعمیر کنه و پول چندانی هم برای تعمیرات نداشته . تا این که از طریق این برنامه انتخاب میشه و گروه داوطلبی که برای کمک میان یک باشگاه فوتبال آماتوری تو شهر خودش بوده و همسایه هاش . خوب مثل بقیه برنامه هاشون هم شروع کردن به تعمیرات خانه و نقاشی و چسبوندن کاغذ دیواری ولی ........... یک چیز خیلی عجیب !!!!!! اونم اینکه این بیچاره هر وقت تو خیابون رد میشده یه خاطر قد بلندش ، همیشه سرش با یکی از تابلوهای راهنمایی و رانندگی برخورد میکرده و یکی از همسایه هاش که این مسئله رو می دیده میره و از شهرداری یک نفر رو میاره و ارتفاع تابلو رو میبرن بالاتر ؟!؟ احتمالاً اگر تو ایران میخواست همچنین کاری رو انجام بده یه شش ، هفت ماهی رو باید میدویید ؟!؟ به هر حال ، در آخر هم از طرف یک شرکت تولید کننده لوازم کمکی برای نابینایان یک دستگاه تشخیص رنگ و یک دستگاه شناسایی مبلغ اسکناس بهش هدیه دادن . این هم از خارجی های بی احساس .
راههای کسب درآمد آسان ، کسب درآمد آسان از اینترنت ، راه های کسب درآمد از بلاگ ، راههای کسب درآمد از بلاگ نویسی ، روشهای افزایش ترافیک ، کلمات کلیدی ، کلمات کلیدی و کسب درآمد از اینترنت ، پول درآوردن از اینترنت ، پول درآوردن از بلاگ نویسی ، کلماتت کلیدی برای پول درآوردن ، روشهای افزایش درآمد از بلاگ ، روشهای کسب درآمد از اینترنت ، ترافیک و پول درآوردن ، یک شبه پول دار شدن ، پولدار شدن ، پول زیاد درآرودن ، سرمایه گذاری کردن ، سرمایه گذاری کردن در اینترنت ، پول درآوردن از بلاگ نویسی ، کلمات کلیدی و بلاگ نویسی ، تبادل لینک ، تبادل لینک برای پول درآوردن از اینترنت .



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر