۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

بحث داغ یارانه ها

عجب بحثی شده این یارانه ها ، ببینید حتی به بلاگ من هم کشیده شده . رفتم تا اطلاعات آماری خانوار رو که قبلاً پر کرده بودم چک کنم و دیدم که طبق راستی آزمایی آقایون بنده در " خوشه سوم " جامعه قرار دارم ، این یعنی اینکه به بنده حتی یه پاپاسی هم از این یارانه ها تعلق نمیگیره !!!!!!!!! چون برای خانوارهای دو نفره که درآمدشون در ماه بیشتر از 290 هزار تومان است حتی یک دینار هم در نظر گرفته نشده ؟!؟ احتمالاً آقای رییس جمهور میتونه با ماهی 290 هزار تومان زندگی کنه ، من که نمی فهمم آخه دیگه واقعاً نفهمم . شما خودتون رو بزارین جای یه آدمی مثل من ، که الان بیکارم و فقط میتونم کارهای فصلی مثل نصب کولر گازی و از اینجور کوفتها رو انجام بدم و یه ماشین قراضه قسطی دارم و اجاره نشینم و فقط همسرم کارمنده و با یه حقوق 260 هزار تومانی که از وزارت کشور محترم میگیره چه جوری میشه 2 ماه یه دفعه قبض برق 30 هزار تومانی رو پرداخت کنیم ، احتمالاً حق مریض شدن هم نداریم .
همین دیروز بود که برای سونوگرافی با خانومم از تهرانپارس رفتیم شهران که 2 هزار تومان ارزون تر بشه و واسه اینکه 2000 تومان پول کم آوردم به هر کس و ناکسی رو زدم . تمام دنیا داره پیشرفت میکنه و به سمتی میره که مردم بتونن راحت تر زندگی کنن ولی مثل اینکه واسه ما بر عکس ، آخه همه چیزمون برعکسه . احتمالاً سال دیگه به جای استفاده از لامپهای کم مصرف باید از" شمعهای کم مصرف " استفاده کنیم ، به جای اینکه مثل مردم متمدن بریم حمام تا تمیز باشیم باید مثل خوکها بدنمون رو تو خیابون بکنیم تو گل تا انگل هامون از بین برن چون دیگه پولی برای خرید مواد شوینده برامون نمیمونه . در ضمن از این به بعد میتونیم به جای لباس از برگ درختان ( که البته دیگه در تهران درختان پهن برگ خیلی کمه و اکثراً سوزنی برگ هستن ) استفاده کنیم و بریم تو غار. البته باید یه جایی رو هم پیدا کنیم که ماموت و دایناسور هم وجود داشته باشه تا یا ما اونها رو بخوریم یا اونها ما رو .
وقتی که بنزین رو سهمیه بندی کردن فقط بد بختهایی مثل من بودن که ضرر کردن آخه من فقط یه ماشین دارم و پولدار ها دو سه تا ، تازه کی دو تا هم وانت یا تاکسی خریدن و انداختن یه گوشه ای تا بتونن از بنزین سهمیه بندیشون استفاده کنن . آخه اونی که ماشین 200 میلیونی سواره که براش مهم نیست که بنزین لیتری چند بزنه . حالا همین داستان دوباره تکرار میشه . آدمهای بد بخت مثل من تا یه چیزی میخرن به اسم خودشون میخرن ، اما کدوم پولداری رو دیدین که چیزی به اسمش باشه ؟!؟
البته دولت محترم جای اعتراض رو برای ملت احمق باقی گذاشته فقط یه ریزه سخته ، اونم اینه که باید بری فیش حقوقی ببری براشون ( برای منی که بیکارم از کجا بیارم ، پس تو همین اولی اوت میشم ) و یه استشهاد محلی به اضافه اینکه یه چند تا ضامن نیمه جون که تاریخ تولدشون قبل از سال 1200 باشه . تازه باید هم با دستگاه دروغ سنج امتحان بشن ببینین که درغ میگن یا نه ، حالا حسابش رو کنید که از جمعیت 70 میلیونی ایران فقط 1 میلیون نفر اعتراض کنن همین ، برای رسیدگی به این اعتراضها چقدر زمان لازمه ؟؟؟؟؟ البته باز هم با تمام این تفاسیر بد نیستا اااااااا !!!! چون خود این هم باعث میشه که مردم دست از مدرنیسم بردارند و به بربریت روی ببرن که البته خیلی هم بهتره ، شاید هم بتونیم آدمخور بشیم و جوامع بدوی زندگی کنیم احتمالاً زبان رسمی کشور رو هم عوض کنن و از این به بعد به جای فارسی دری ، فارسی بدوی صحبت کنیم مثلاً به آب بگیم " هوم " و به غذا بگیم " هووم " به شکار بگیم " هووم با " و از این به بعد هی " با کومبا با کومبا " کنیم . عین فیلمها .
هر بلایی که سرمون میاد حقمونه باید هم بیاد ، یه ملت با این همه ثروت باید هم تو بد بختی زندگی کنه . تا حالا به هم فحش میدادیم و حق همدیگر رو میخوردیم اما از این به بعد به جای حق ران و گردن و ماهیچه همدیگر رو میخوریم ، خوش میگذره . تازه گروه های صلح سبز و گروه های حمایت از حیوانات و سبزی خواران هم هی بهمون جایزه میدن و میشیو الگویی برای دنیا چون دیگه گاو و مرغ و گوسفند و بز و اینجور چیزا رو نمیخوریم بلکه عمل اصلی تمام بدبخیها و نکبتها رو میخوریم یعنی همون " انسان " .
خوش باشین و نفریح کنین آخرش همش 2 سال سختیه چون قرار تو سال 2012 اتفاقات جالبی بیوفته و دنیا تموم بشه ، ایکاش که بشه .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر