۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

رنگ خدا

نمیدانم چرا هر وقت صاحبان سخن میخواهند نشانه ای از خدا و رحمت و بزرگی او را به دیگران نشان دهند ، سریع ترین نشانه آنها ، افراد عقب مانده و یا معلول است ؟؟؟؟؟ فکر کنم اکثر مردم فیلم رنگ خدا ساخته مجید مجیدی را هم دیده باشند و امثال این فیلمها بسیار زیاد است و بسیار هم ساخته میشود . اما چرا همیشه خدا در لابلای بدبختی ، زجر و یا ناراحتی افراد کم بضاعتی که هیچ توانی برای حمایت از خودشان ندارند رنگ می یابد ؟؟؟ چرا همیشه خدا را باید بین افراد بد بخت پیدا کرد ؟ راستی چرا با تمام اوصاف بزرگی و عزمت ، رحمت و مهربانی ، باز هم این همه بیچاره نیازمند کمک داریم ؟ در بزرگی و عزمت خدا شکی ندارم ، اما بهتر نیست برای اینکه وظایف انسانیمان را از دوشان باز کنیم ، بیخودی دنبال بهانه هایی اینچنینی نباشیم ؟ تا حالا چند معجزه را به چشم خود دیده اید ؟ اگر هم واقعاً این معجزات اتفاق بیفتند ، خداوند چند بار باید معجزه کند تا نیمی از کودکان سرطانی درمان شوند ؟
افراد متمول کشورمان سالی دو یا سه بار ( شاید هم بیشتر ) به زیارت خانه خدا میروند ، بسیار کار نیکویی میکنند ، اما حساب کنید ، در سال بیش از یک میلیون ایرانی به زیارت خانه خدا میروند ، برای انجام کار خیر !!! و هر کدام از این افراد فیش حج را به قیمتی بیش از 1 میلیون تومان میخرند ! خوب یک حساب کتاب ساده میشود مبلغی بیش از 1 میلیارد تومان . با این مبلغ چند کودک سرطانی را میشود در سال تحت پوشش قرار داد ؟ چند زوج جوان را که به خاطر نداشتن پول نمیتوانند سر خانه و زندگیشان بروند را میتوان به خانه بخت فرستاد ؟ چند زندانی دیه را میتوان آزاد کرد ؟ ما بقی سوالها هم برای خودتان .
در تلویزیون آلمان شبکه RTL برنامه جالبی دارند که در این برنامه ، یک طراح به خانه های قدیمی میرود و آنها را باز سازی میکند ، چند روز قبل برنامه ای را نشان داد که به خانه خانواده ای رفتند که یکی از فرزندانشان معلول حرکتی و ذهنی بود . خانه را جوری طراحی کردند که این کودک که در حدود 4 یا 5 سال داشت بتواند به راحتی در آن حرکت کند ، حمام برود و در دستشویی خودش کارهای خودش را انجام دهد . چون این کودک همیشه مجبور بود که با صندلی چرخدار حرکت کند ، سینک دستشویی را طوری گذاشته بودند با کمک یک اهرم پایین و بالا میرفت ، در وان حمام یک جای خواب تعبیه شده بود که آن هم با کمک یک بازوی الکترونیکی مکانیکی حرکت میکرد . نکته قابل توجه تمام اینکار ها این بود که با کمک 12 اسپانسر این خانم طراح اینکار را رایگان انجام میدهد . حال شما بگویید کدام تبلیغات بیشتر تاثیر گذار است ؟ اینکه هفته یک مگان به اقوامتان جایزه بدهید ، و یا با قول خروج 100 میلیون تومان از جعبه دستمال کاغذی تبلیغ کنید ، ویا اینگونه خانه های خراب مردم را در یک برنامه تلویزیونی تعمیر کنید ؟
هزینه تبلیغات تلویزیونی در ایران بسیار بالا است در بین برنامه های پر طرفدار این هزینه تا ثانیه 250000 تومان هم میرسد . حال حساب کنید شرکتی که بخواهد 10 بار و هر بار 10 ثانیه ( حداقل سقف سفارش ) تبلیغش از تلویزیون پخش شود ، باید در حدود 25 میلیون تومان هزینه کند . کل زمان پخش شدن تبلیغات میشود 100 ثانیه , یعنی کمتر از 2 دقیقه . حال اگر 10 شرکت با هم متحد شوند و یک برنامه تلویزیونی مانند مثال بالا یسازند ، و همین قدر هم هزینه کنند میشود 250 میلیون تومان با کسر هزینه اگر 100 میلیون تومان هم برای باز سازی بماند ، محصولاتشان برای 1 ساعت از تلویزین تبلیغ خواهد شد آن هم با یک اثر گذاری بالا .
نمیدانم شاید من خیلی بلند پروازانه به مسایل نگاه میکنم و یا شاید هم توقع زیادی از مردم کشورم دارم ؟؟؟ شاید ما هنوز آنقدر سطح فرهنگی و علمی بالا نیست که بفهمیم اگر میخواهیم سود ببریم باید بگذاریم که بقیه هم سود ببرند وگرنه سود حاصله از کارهایمان به نظر زیاد می آید ولی اگر محاسبه و کارشناسی بلد باشند ( هموطنان متمول ) خواهند فهمید که اگر از کنارشان دیگران هم سود کنند ، سود آنها خیلی بیشتر خواهد بود !!! حالا باز هم از هر دوز کلکی که میتوانید استفاده کنید تا به کارمندانتان پول کمتری بدهید .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر