۱۳۸۸ تیر ۴, پنجشنبه

روزگار ما

در زمانی که تقریباً فضای سیاسی و اقتصادی کشور در شرایط بحرانی به سر میبرد آیا درست است که صدا و سیمای کشور دم از خوشبختی و بر وفق مراد بودن روزگار بزند ؟ مثل اینکه آقایان مدیر این شبکه های تلویزیونی خبری از آحاد مردم ندارند ! البته هم حق دارند چون سواره کی دارد خبر از حال پیاده . اصولاً در هر جامعه ای عوام کار چندانی با نوع حکومت و اینکه چه کسی یا چه سمتی در راس قدرت قرار دارد ندارند ، البته درست هم همین است اما چیزی که برای مردم یک کشور بسیار مهم است مسایلی همچون امنیت ، آرامش و آسایش ، مسایل اقتصادی و دقدقه های آینده زندگی برای عوام از هر چیزی مهم تر است . اینکه تقی رییس جمهور باشد یا نقی زیاد فرقی برای مردم ندارد و آنها سیاست مدارانشان را بر اساس معیار های بالا میسنجند و هر کسی که بهتر این وظایف را انجام دهد از نظر آنها بهتر است حالا میخواهد اکبر باشد یا اصغر ! خوب در یک چنین شرایطی که فشار اقتصادی زیادی بر مردم کشورمان است ( چه ثروتمند و چه فقیر ) آیا باز هم باید بر سر اینکه اکبر باشه یا اصغر دعوا کنیم ؟ آیا بهتر نبود که آقایان سیاستمدار از اول و قبل از اینکه کار به خشونت کشیده شود از روشهای سیاسی مشکل را حل و فصل میکردند ؟ من شخصاً علاقه ای به مسایل سیاسی ندارم و تمایلی هم برای بحث در مورد آنها ولی سیاست و اقتصاد دو جزء لاینفک برای پیشرفت یک جامعه هستند . ما در دورانی زندگی میکنیم که دیگر جهانگشایی برای ملتی فایده ای ندارد و هزینه آن به سود حاصله نمی ارزد . پس در یک چنین وضعیتی احتیاجی به ارتشی هجومی هم نیست و یک ارتش که قدرت دفاعی خوبی داشته باشد برای جامعه مکفی است و میتوان هزینه های دیگر این ارتش را در جامعه سرمایه گذاری کرد تا از سود آن همه جامعه بهره ببرند . میتوان با استفاده از تاکتیک های مختلف اقتصادی و سیاسی کشور را به کشوری موفق تبدیل نمود . کشوری که از نظر اقتصادی و سیاسی موقعیت خوبی داشته باشد حتی بزرگترین ارتشها هم نمیتواند به راحتی از پا در آوردش . با یک نگاه گذرا به جامعه خودمان به راحتی میتوانیم این مسئله را لمس کنیم که وضعیت اقتصادی مردم به روز بد تر میشود ، آمار بیکاری سریعتر بالا میرود و درآمد مشاغل آزاد به سرعت پایین می آید . اقشار کم درآمد جامعه ما به شدت فشار را تحمل میکنند اما تا کی ؟
به نظر من مهمترین مسیله در حال حاضر در جامعه ما همین موضوع است چون مشکلات را هر کسی تا یک حدی تحمل میکند و پس از آن دیگر منطق ، اعتقاد ، ایمان ، دین ، قانون ، قوه تفکر و ... تمامی اینها از کار می اتند و ممکن است که فرد دست به هر کاری بزند و این یعنی بی قانونی و هرج و مرج ، آن زمان است که شکافهای جامعه سر باز میکنند و اتفاقات غیر قابل پیش بینی روی خواهد داد . پس بهتر است که بیشتر به فکر آینده و درمان زخمهای جامعه باشیم تا به یک چنین مشکلاتی بر نخوریم و فراموش نکنیم که مردمان نجیب ایران زمین تا حالا تمام سختیها را تحمل کرده اند و خم به ابرو نیاورده اند ولی این خمها کم کم دارند نمایان میشوند ... .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر