۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه

خوب چه خبر؟

اوضاع من که خیلی جالب شده یه سقوط آزاد اون هم بدن چتر . تا چند وقت دیگه قشنگ با مخ فرود میام . البته امیدوارم بقیه اینجوری نباشن و حداقل چتر با هاشون باشه ، حتی یه چتر معمولی . چون داستان همون لنگه کفش است وسط بیابون . بگذریم فعلاً کماکان سیستم پیامک یا پیام کوتاه مملکت قطع تشریف دارن . سرعت اینترنت که قبلاً 32 هم برامون کافی بود رو رسوندن به سطح خفن که نمیدونم چقدره فقط اینون خوب میدونم که واسه باز کردن یه صفحه یه چند روزه باید تحمل کرد تا لود بشه ( بارگذاری ) تازه اینها که چیزی نیست کارم نداریم از صبح قبل از خروس ها میرم سر کار تا بعد بوق سگ اما آخرش میبینم که ایول هیچی کار نکردم ، و میگم خدا بزرگه واسه اونهایی که دوستشون داره و پولدارن . راستی مایکل هم مرد، اینقدر با خودش ور رفت تا مرد. میگن سکته کرده اما بعید میدونم آخه همه چیزش دیگه پلاستیکی بود ، یه آدم پلاستیکی که سکته نمیکنه آخه اصلاً قلب نداره که دچار ایست قلبی بشه . شاید هم بنده خدا از بس واسه حال و روز جوونهای ایرونی غصه خورده بود دق کرد آخه تا دید ایران یه زره شلوغ پلوغ شد دووم نیورد طفلی ، بعداً ما چش سفیدا میگیم تو دنیا کسی به فکر ما نیست . تا اتفاقی هم میوفته مثله خودم زرتی میزنیم تو کاسه کوزه همه چیز و خدا رو هم بنده نمیشیم . تازگیها واسه اینکه خرجمون هم زیاد نشه مخابرات یه لطفی کرده و دست رسی به تلفنهای خارجی رو هم سخت تر کرده تازه رو قبض هم که دیدین مالیات و عوارض رو پوشونده که زیاد حالمون گرفته نشه آخه سانسور از صدا و سیما به مخابرات صادر شده و باعث سرفه جویی چندیدن میلیارد دلاری برای کشور شده و از خروج ارز جلوگیری کردن ، بازم بگین ما آدم های با سواد کم داریم .
اندر احوال ما که هر چه دل تنگمان میخواهد راحت شود نمیشود فکر کنم باید برم دکتر.
داشتم یادم میرفت بابا یه زره عاقل باشین ما تو مملکت وضعیت مالی بدی داریم و در یک چنین وضعیت دزدی و کلاه برداری زیاد میشه ، حالا جلوی دزدی رو زیاد نمیشه گرفت ولی با یه زره دقت آدم میتونه کاری کنه که کمتر سرش کلاه بره ، پس بالام جان حواستون رو جمع کنین.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر