۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

گذرون الکی

الان کارم شده اینکه بشینم پایه کامپیوتر ، یا بازی کنم یا بیخودی از اینجور چیزا بنویسم . یه زمانی بود وقتی میشستم پای کامپیوتر یه کاری میکردم و یه درآمدی داشتم اما همون آب باریکه هم بند اومد . تو شرکت هم که هر روز داره بدتر از دیروز میشه ، هرچی تلاش میکنیم به هیچجا نمیرسه و درآمدم نسبت به سال گذشته همین موقع بدون در نظر گرفتن تورم کمتر هم شده . آخرش چی میخواد بشه نمیدونم اما سعی میکنم ، البته که سعی میکنم ( چون کاره دیگه ای نمیتونم بکنم ) که امیدم رو از دست ندم و هی میگم " پایان شب سیه سپیده " یا " در نا امیدی بسی امیده " اما تا کی نمیدونم . امیدوارم که بقیه آدما حالشون خوب باشه و هی مثل من نق نزنن .
چند وقت پیش یه برنامه ای رو از کانال DW میدیم که در مورد وضع زندگی آلمانیها در این شرایط بد اقتصادی بودش . بابا اینا خیلی بچه سوسولن یه جورایی دیگه ENDe فوفولن . حقوق بیکاریشون ماهی 600 یورو ( البته برای کسایی که شغلهای معمولی به پایین با حداقل حقوق رو داشتن ) و میانگین درامد شون ماهی 2500 یورو ، طبق قانون همشون باید بیمه باشن یعنی حتی تا شیشه پنجره خونشون هم بیمه است . یه خانواده ای رو نشون میداد که یه زن سیاه پوست با 3 تا دختربچه کوچولو . میدونین ناراحتیشون از چی بود !!!!!!!!!!!!
از اینکه چرا بچه هاش نمیتونن کفش مارکدار بپوشن یا اینکه بچه های کوچیکتر مجبورن لباسهای کوچیک شده بچه بزرگتر رو بپوشن ( آخه ای اآآآآآآ ) من نمیدونم اونا اگر اینجا با این تورم 25 و خورده ای درصد ( طبق اعلام رسمی بان مرکزی ) زندگی میکردن چی میگفتن ، احتمالاً سره یه هفته تلف میشدن . جالب اینجاست که چند روز پیشش کانال RTL تو یه شویه تلویزیونی به بحث در مورد زندگی کردن با روزی 10 یورو رو راه انداخته بود و از چهر خانواده با تیپهای مختلف خواسته شده بود که با 10 یورو یک روزشون رو بگذرونن . اولین خانواده یه خانواده 4 نفری بود ، رفتن فروشگاه و مایحتاجشون رو خریدن که شد 8.75 یورو ، یعنی تمام نیاز یک روزشون رو خریدن ( البته بجز اسباب بازی واسه بچه ها ) دومین نفر یک خانم دکتر مجرد بود با یه خونه خوشگل و وقتی که رفت فروشگاه خریدهاش شد 23 یورو ، نفر سوم یه مرد مجرد کاملاً عصبی بود که گغت من اصلاً قبول ندارم حاضرم بمیرم ولی با روزی 10 یورو زندگی نکنم . و نفر چهارم یه خانم مسن 70 ساله بود و خرید های روزانه اون هم شد 13 یورو . حالا با حداقل حقوق بیکاریشون مقایسه کنین ، پس با ماهی 300 یورو میشه اونجا زندگی کرد و 300 یورو هم میشه بقیه خرج ها رو داد البته فراموش نکنین که اونجا افرادی که وضع مالیشون خوب نیست حتی میتونن برن غذای مجانی بگیرن و از خدمات درمانی مجانی استفاده کنن .
حالا مقایسه کنیم با خودمون ، اگر بیمه واست رد میشه و اخراجت کنن میتونی بری اداره بیمه بعد از حداقل 3 ، 4 ماه دوندگی بهت ماهی 200 تومن با منت اونم واسه 12 ماه . جالب اینه که اگر بعدش بری سر کار و دوباره بیکار بشی ، دیگه حقوق بیکاری بهت تعلق نمیگیره ( با اینکه بیمه از ت میگیره یعنی از رو حقوقت کم میشه ) . خوب این از حقوق بیکاری ، بیمه درمانیت هم اگر شانس بیاری و همون ماهی که اخراج شدی به شرط اینکه قبلش دو ماه ( حداقل ) برات بیمه رد شده باشه و به مدت یک سال هم تمدیدش کرده باشی تا یکسال دفترچه داری وگرنه باید بری بمیری . البته نمیدونم گذرتون به بیمارستان افتاده یا نه ، واقعاً خدا نصیب هیچکس نکنه واسه یه مشکل کوچیک ( یا بزرگ ) اون دفترچه واسه لای جرز دیوار هم بدرد نمیخوره و فقط به درد این میخوره که بعنوان دفترچه یاداشت دکترها استفاده بشه .
و اند احول ما آقا جان که آخرش که چی .
گوش اگر گوش تو، ناله اگر ناله من ، آنچه جایی نرسد فریاد است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر