دیشب بالاخره یکی از برنامه های تلویزیونی که هفته ها بود که دنبال میکردم تمام شد ، آن هم به نوعی که واقعاً دوست داشتم . در باره سریال یا فیلم سینمایی نمی نویسم ، در مورد برنامه ای مینویسم که بسیار جالب و مهیج برگزار میشود ، یک مسابقه تلویزیونی . این مسابقه تلویزیونی با تمام مسابقه های تلویزیونی دیگر تفاوتی چشمگیر داشت .هر چند که در نحوه اجرای این مسابقه تفاوتها را میشد دید اما نکته دیگری هم داشت و آنهم حضور یک ایرانی در بین تمام شرکت کننده ها بود . در مورد مسابقه سوپر استار آلمان میگویم DSDS . من مثل سالهای گذشته این مسابقه را دنبال میکردم . این مسابقه از کانال RTL آلمان پخش میشد . این مسابقه ها را دنبال میکنم چون تفریح خوبی است ، آدمهایی را میبینید که بدون هیچ هنری خود را هنرمند میدانند و میخواهند به دنیا بگویند که هنرمند هستند البته میتوانید حدس بزنید که چه خواهد شد و مطمئناً از خیلی از فیلمها یا سریالهای کمدی جذاب تر است . در مرحله اول بود که با همسرم پای تلویزین بودیم و به شرکت کننده ها میخندیدیم که ناگهان یک جوان ایرانی هم در بین شرکت کننده خود را معرفی کرد ، به همسرم گفتم " بیا اینقدر این بدبختها رو مسخره کردیم که خدا این و گذاشت تو کاسمون ، الان اینهم گند میزنه و باید بهش بخندیم " اما حدسم غلط بود و به خوبی برنامه اش را اجرا کرد . این شد دلیلی که به هر نحوی که بود و با تمام مشکلات مثل پارارزیتهای محترم ، نگذاشتم که این برنامه از دستم در برود . من اصولاً تلویزیون نمیبینم مگر برنامه های خاص که سوپر استار آلمان هم یکی از آنها است . به هر حال این جوان ایرانی مهرزاد مرعشی است . مهرزاد باعث شد که سوپر استار را با شدت بیشتری دنبال کنم . مرحله به مرحله که میگذشت و حساسیت این برنامه بیشتر میشد ، ما هم بیشتر راغب میشدیم که مهرزاد برنده این میدان باشد . البته من اصولاً زیاد ایرانی هایی که خارج از ایران زندگی میکنند را ایرانی نمیدانم ، اما مهرزاد بر خلاف بقیه ثابت کرد که ایرانی است . طرفدارانش در آلمان با پرچم سه رنگ ایران از او حمایت میکردند و این نکته بسیار جالبی است . مرجله به مرحله و از بین تعداد زیادی شرکت کننده با موفقیت بالا آمد ( تا آنجایی که میدانم بیشتر از 70000 نفر شرکت کرده بودند شاید هم بیشتر ) تا اینکه در بین 10 نفر اول قرار گرفت . از آن به بعد در هر مرحله و با رای مردم یک نفر حذف میشد تا شنبه هفته گذشته یعنی در هفته هشتم مسابقه با 3 شرکت کننده ، مجری برنامه که واقعاً هم مجری زبردستی است و تخصص فراوانی در جان به لب کردن دارد در هفته هشتم من را داغون کرد تا اینکه مهرزاد بعنوان نفر دوم راهی فینال شد . و اما فینال دیشب رقیب مهرزاد واقعاً خوب بود و نمایش خوبی از خودش نشان داد ، در تمام مدت صدای تشویق طرفداران او اعصابم را خرد میکرد ، داور ها هم از او بیشتر تعریف میکردند ، هر کدام 3 آهنگ اجرا کردند و پس از هر آهنگ نظر داوران را مجری برنامه ( مارکو ) میپرسید و هر دفعه میگفتند که شانس منووین ( رقیب مهرزاد ) بیشتر است ، قیافه مهرزاد هم که تو هم رفته بود بیشتر اعصابم خرد میشد ، واقعاً هیچ جای امیدی برایم نمانده بود و شروع کردم به گفتن اینکه خوب بهر حال اگر دوم هم بشود خوب است ، بین این همه شرکت کننده تا اینجا آمدن هم دست کمی با اول شدن ندارد . اما فقط خودم را گول میزدم و میدانستم که خیلی بین اول یا دم شدن تفاوت وجود دارد . تا اینکه برنامه تمام شد و اعلام نتایج ماند برای یک ساعت بعد . همه ما پکر شده بودیم چون تعاریف هم زیاد به نفع مهرزاد نبود ، در ضمن منووین رقیب مهرزاد هم واقعاً خوب بود ، هم صدای خوبی دارد و هم اجرای خوب . حتی گروه رقص هم با منووین بهتر میرقصیدند دیگر له شده بودم ، ما که مهمان خانه پدر همسرم بودیم ، همه میگفتند که مهرزاد دوم شد . اما دلم نمی خواست که قبول کنم و لام تا کام در این مورد بحث نمیکردم . موقع اعلام نتایج باز هم مارکو ( مجری برنامه ) فقط در حدود نیم ساعت حرف زد و هی حرف زد و هی حرف زد و .... دیگر داغ کرده بودم ، اگر آلمان بودم شاید از فرط عصبانیت با چماق میزدم تو سرش تا بمیره یا با تریلی از روش رد میشدم واقعاً له ام کرده بود ،دوربین هم روی پدر مهرزاد زوم کرده بود و معلوم بود که خیلی اعصاب او نیز به هم ریخته و داشت با تسبیحش ذکر میگفت ، آن قدر اعصابم خرد شده بود که پلک چشم راستم هی میپرید و آن مزید بر علت شده بود تا من بیشتر عصبانی شوم ، در همان لحظه گفتم خدایا تو که برای من کاری نمیکنی ، هر چقدر هم که دعا کنم حتی یک گره از مشکلاتم هم را باز نمیکنی ، حداقل یک کاری کن که امشب ( البته دیگر باید بگویم صبح ) راحت بروم سر کار و خودمونی یه حالی بهمون بده ، دقیقاً در همان موقع باران و رعد و برق شروع شد و صفحه تلویزیون پر از پارازیت ، و فرکانس قطع شد ، با خودم گفتم خدایا چه حالی به ما دادی . بعد از 2 یا 3 دقیقه باران آرام شد و توانستیم ادامه برنامه را ببینیم و هنوز هم اسم برنده اعلام نشده بود و ... بالاخره پاکت باز شد و اسم برنده .............................." مهرزاد مرعشی " ............بود ، اینقدر خوشحال بودم که نفهمیدم بقیه خوابن و داد زدم و همه بیدار شدن ، واقعاً حس خوبی داشتم ، مثل این بود که یک ایرانی در المپیک قهرمان شده باشد یا تیم ملی فوتبال کشورمان جام جهانی را برده باشد . اینقدر خوشحالم که نمدانم چگونه از کلمات استفاده کنم .
" مهرزاد دمت گرم "
من تا حالا این برنامه رو ندیدم اما می دونم که خیلی جالبه! دمش گرم
پاسخحذف