۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

تجارت الکترونیک

من بعنوان یک بلاگ نویس وظیفه دارم که روح بلاگ نویسی و هویتی که این کار دارد پیروی کنم . اصولاً بلاگ نویسی در زمانی شروع شد که مردم عادی میخواستند نظرات خودشون را در مورد مسایل مختلف بطور شفاف و بدون اغماض بیان کنند . من تا قبل از اینکه این بلاگ رو بعنوان تنها بلاگ فارسی خودم شروع کنم فقط به زبان انگلیسی بلاگ نویسی میکردم و بعد از اینکه دیگر نتوانستم از طریق بلاگهای انگلیسی درآمد خوبی داشته باشم این جا شروع به نوشتن کردم . بلاگ نویسی در حد حرفه ای کاملاً یک شغل به حساب می آید و کسانی که در خارج از ایران بلاگ نویسی میکنند ( بصورت حرفه ای ) این کار رو بعنوان شغلشون و ممر درآمدشون میدانند . من در قسمت کسب درآمد از بلاگ این راه ها رو تا حدودی توضیح داده ام . در میان بلگ های فارسی من زیاد بلاگ مناسبی که بتواند جوابگوی کسانی باشد که میخواهند از این طریق درآمدی داشته باشند ، را ندیده ام . به خاطر همین سعی میکنم که کسانی را که میخواهند از این طریق درآمد داشته باشند را راهنمایی کنم . در ایران در حال حاضر فقط سایتهایی که به اسم تبلیغات کار میکنند را شناسایی کرده ام و هنوز از هیچکدامشان پرداختی به من نشده است ، البته از بعضی ها شنیده ام که دریافتی داشته اند اما شنیدن کی بود مانند دیدن . به هر حال هر وقت سایتهای مناسبی را که واقعاً پرداخت کنند شناسایی کنم به بقیه هم معرفی خواهم کرد . اصل اول بلاگ نویسی اینست که نویسنده میبایست حقایق را بیان کند و نه اینکه صرفاً به فکر منافع خود باشد . من در اکثر بلاگ های فارسی دیدم که افراد فقط صرفاً به فکر منافع خوشان هستند و سایتهایی را تبلیغ میکنند که متقلبند یا SPAM هستند . نمیدانم چرا اینکار را انجام میدهند و بدین صورت هم وقت خودشان و هم وقت دیگران را تلف میکنند.
نکته مهم در درآمد داشتن از اینترنت یا همان تجارت الکترونیک اینست که شما هدف گزاری هایتان را درست انتخاب کرده باشید . مثلاً کسانی که میخواهد سایت خرید و فروش آنلاین داشته باشند و یک فروشگاه اینترنتی راه اندازی کنند باید در انتخاب محصولات ، نحوه نبلیغات ، میزان ترافیک وارده ، پهنای باند سایت ، ضریب امنیتی سایت و ... مسایل زیادی را در نظر بگیرند . راه اندازی یک فروشگاه اینترنتی کار پر سودی است اما در جامعه ای که زیر ساختهای اولیه تجارت الکترونیک موجود باشد ، اما در ایران سایتهای فروشگاهی ابتکارات جالبی انجام داده اند مانن اینکه سایتهای آنها فقط کار ثبت سفارش خریدار را انجام میدهد و بقیه کارها مانند تحویل کالا و تسویه حساب با مشتری بصورت سنتی با یک مقدار پیشرفت مثلاً ارسال توسط پیکهای موتوری انجام میشود . اما هنوز این سایتها به آن ضریب امنیتی برای تبادلات مالی آنلاین نرسیده اند .
بلاگ نویسها در دنیا در حال حاضر نقش بسیار مهمی را در ارتقاء تجارت الکترونیک بازی میکنند . در بلاگهای تبلیغاتی که من تا حالا نوشته ام ، شرکتهایی مثل تولید کننده های نرم افزارهای فروشگاه های آنلاین ، عینک سازی ، هتلها ، فروشنده قطعات خودرو ، پزشک جراح پلاستیک ، سایتهای اجتماعی ، بازیهای آنلاین و چندین دسته دیگر هم به چشم می خورند اما چرا ؟ چرا بلاگ نویسی را بعنوان تبلیغات انخاب میکنند ؟ آیا نمیتوانند همان مبلغ را به سایتهایی مانند گوگل یا یاهو پرداخت کنند تا برای آنها تبلیغا انجام دهد ؟ جواب مثبت است ولی دلیل اصلی آن اینست که : سایتی در بین رقیبان خود موفقتر است که رنکینگ بالاتری داشته باشد . نحوه محسابه رنکینگ یک سایت به معیارها و پارامترهای مختلفی بر میگردد و یکی از آنها تعداد صفحات لینک داده شده توسط سایتها یا بلاگ های دیگر است . در یک پست مثل این تعداد کلمات کلیدی زیادی لستفاده میشود که احتمال در بالا ترین قسمت لیست سرچ قرار گرفتن را بالا میبرد . این یعنی تعداد بازدید کننده بیشتر و احتمال درآمد بیشتر البته در ایران ما هنوز سایتهایی که به صورت CPM یا پرداخت به ازای 1000 بارنمایش نداریم ( یا من نمیشناسم ) و اکثراً از روش PPC یا پرداخت به ازای کلیک استفاده میکنند . یکی دیگر از روشهای محاسبه رنگینک ، ترافیک است . ترافیک یعنی تعداد بازدیدکننده جدید ( یعنی بدون IP تکراری ) و باز هم بلاگ نویسی میتواند کمک بزرگی برای سایتها و شرکتهایی باشد که مایل به بالا بردن ترافیک خود هستند زیرا در یک پست تعداد لینکهای مناسبی را با استفاده از کلمات کلیدی میتوان به یک سایت یا یک بلاگ فرستاد ( Link Bcak ) . حال میبینید که بلاگ نویسی چه نقش به سزایی در تجارت الکترونیک ایفا میکند و هرکسی میتواند از این سفره گسترده به اندازه توان خود بهره ببرد .البته این روش کاری هنوز برای ما در ایران فراهم نیست و نمیتوانیم با شرکتهای خارجی به خاطر تحریمهای موجود فعالیتی داشته باشیم . امید آنکه این مشکلات جل شوند و مردم ایران هم بتوانند از این روشها برای ایجاد درآمدی مازاد برای خود استفاده کنند.

۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه

خوب چه خبر؟

اوضاع من که خیلی جالب شده یه سقوط آزاد اون هم بدن چتر . تا چند وقت دیگه قشنگ با مخ فرود میام . البته امیدوارم بقیه اینجوری نباشن و حداقل چتر با هاشون باشه ، حتی یه چتر معمولی . چون داستان همون لنگه کفش است وسط بیابون . بگذریم فعلاً کماکان سیستم پیامک یا پیام کوتاه مملکت قطع تشریف دارن . سرعت اینترنت که قبلاً 32 هم برامون کافی بود رو رسوندن به سطح خفن که نمیدونم چقدره فقط اینون خوب میدونم که واسه باز کردن یه صفحه یه چند روزه باید تحمل کرد تا لود بشه ( بارگذاری ) تازه اینها که چیزی نیست کارم نداریم از صبح قبل از خروس ها میرم سر کار تا بعد بوق سگ اما آخرش میبینم که ایول هیچی کار نکردم ، و میگم خدا بزرگه واسه اونهایی که دوستشون داره و پولدارن . راستی مایکل هم مرد، اینقدر با خودش ور رفت تا مرد. میگن سکته کرده اما بعید میدونم آخه همه چیزش دیگه پلاستیکی بود ، یه آدم پلاستیکی که سکته نمیکنه آخه اصلاً قلب نداره که دچار ایست قلبی بشه . شاید هم بنده خدا از بس واسه حال و روز جوونهای ایرونی غصه خورده بود دق کرد آخه تا دید ایران یه زره شلوغ پلوغ شد دووم نیورد طفلی ، بعداً ما چش سفیدا میگیم تو دنیا کسی به فکر ما نیست . تا اتفاقی هم میوفته مثله خودم زرتی میزنیم تو کاسه کوزه همه چیز و خدا رو هم بنده نمیشیم . تازگیها واسه اینکه خرجمون هم زیاد نشه مخابرات یه لطفی کرده و دست رسی به تلفنهای خارجی رو هم سخت تر کرده تازه رو قبض هم که دیدین مالیات و عوارض رو پوشونده که زیاد حالمون گرفته نشه آخه سانسور از صدا و سیما به مخابرات صادر شده و باعث سرفه جویی چندیدن میلیارد دلاری برای کشور شده و از خروج ارز جلوگیری کردن ، بازم بگین ما آدم های با سواد کم داریم .
اندر احوال ما که هر چه دل تنگمان میخواهد راحت شود نمیشود فکر کنم باید برم دکتر.
داشتم یادم میرفت بابا یه زره عاقل باشین ما تو مملکت وضعیت مالی بدی داریم و در یک چنین وضعیت دزدی و کلاه برداری زیاد میشه ، حالا جلوی دزدی رو زیاد نمیشه گرفت ولی با یه زره دقت آدم میتونه کاری کنه که کمتر سرش کلاه بره ، پس بالام جان حواستون رو جمع کنین.

۱۳۸۸ تیر ۴, پنجشنبه

روزگار ما

در زمانی که تقریباً فضای سیاسی و اقتصادی کشور در شرایط بحرانی به سر میبرد آیا درست است که صدا و سیمای کشور دم از خوشبختی و بر وفق مراد بودن روزگار بزند ؟ مثل اینکه آقایان مدیر این شبکه های تلویزیونی خبری از آحاد مردم ندارند ! البته هم حق دارند چون سواره کی دارد خبر از حال پیاده . اصولاً در هر جامعه ای عوام کار چندانی با نوع حکومت و اینکه چه کسی یا چه سمتی در راس قدرت قرار دارد ندارند ، البته درست هم همین است اما چیزی که برای مردم یک کشور بسیار مهم است مسایلی همچون امنیت ، آرامش و آسایش ، مسایل اقتصادی و دقدقه های آینده زندگی برای عوام از هر چیزی مهم تر است . اینکه تقی رییس جمهور باشد یا نقی زیاد فرقی برای مردم ندارد و آنها سیاست مدارانشان را بر اساس معیار های بالا میسنجند و هر کسی که بهتر این وظایف را انجام دهد از نظر آنها بهتر است حالا میخواهد اکبر باشد یا اصغر ! خوب در یک چنین شرایطی که فشار اقتصادی زیادی بر مردم کشورمان است ( چه ثروتمند و چه فقیر ) آیا باز هم باید بر سر اینکه اکبر باشه یا اصغر دعوا کنیم ؟ آیا بهتر نبود که آقایان سیاستمدار از اول و قبل از اینکه کار به خشونت کشیده شود از روشهای سیاسی مشکل را حل و فصل میکردند ؟ من شخصاً علاقه ای به مسایل سیاسی ندارم و تمایلی هم برای بحث در مورد آنها ولی سیاست و اقتصاد دو جزء لاینفک برای پیشرفت یک جامعه هستند . ما در دورانی زندگی میکنیم که دیگر جهانگشایی برای ملتی فایده ای ندارد و هزینه آن به سود حاصله نمی ارزد . پس در یک چنین وضعیتی احتیاجی به ارتشی هجومی هم نیست و یک ارتش که قدرت دفاعی خوبی داشته باشد برای جامعه مکفی است و میتوان هزینه های دیگر این ارتش را در جامعه سرمایه گذاری کرد تا از سود آن همه جامعه بهره ببرند . میتوان با استفاده از تاکتیک های مختلف اقتصادی و سیاسی کشور را به کشوری موفق تبدیل نمود . کشوری که از نظر اقتصادی و سیاسی موقعیت خوبی داشته باشد حتی بزرگترین ارتشها هم نمیتواند به راحتی از پا در آوردش . با یک نگاه گذرا به جامعه خودمان به راحتی میتوانیم این مسئله را لمس کنیم که وضعیت اقتصادی مردم به روز بد تر میشود ، آمار بیکاری سریعتر بالا میرود و درآمد مشاغل آزاد به سرعت پایین می آید . اقشار کم درآمد جامعه ما به شدت فشار را تحمل میکنند اما تا کی ؟
به نظر من مهمترین مسیله در حال حاضر در جامعه ما همین موضوع است چون مشکلات را هر کسی تا یک حدی تحمل میکند و پس از آن دیگر منطق ، اعتقاد ، ایمان ، دین ، قانون ، قوه تفکر و ... تمامی اینها از کار می اتند و ممکن است که فرد دست به هر کاری بزند و این یعنی بی قانونی و هرج و مرج ، آن زمان است که شکافهای جامعه سر باز میکنند و اتفاقات غیر قابل پیش بینی روی خواهد داد . پس بهتر است که بیشتر به فکر آینده و درمان زخمهای جامعه باشیم تا به یک چنین مشکلاتی بر نخوریم و فراموش نکنیم که مردمان نجیب ایران زمین تا حالا تمام سختیها را تحمل کرده اند و خم به ابرو نیاورده اند ولی این خمها کم کم دارند نمایان میشوند ... .

۱۳۸۸ تیر ۲, سه‌شنبه

ندای آزادی

امروز روز جالبی در تاریخ ایران و جهان است . در این روز به سال 1287 به دستور محمد علی شاه قاجارمجلس شورای ملی ایران توسط قزاقهای روس و به دستور کلنل لیاخوف به توپ بسته شد . نکته دیگه اینه که تو این روز و در سال 1664 میلادی باز هم روسها یک هیات رو از طرف امپراتور آلکسیس به ایران فرستادن و بعداً معلوم شد که برای جاسوسی به ایران آمده اند و از ایران اخراج شدند و به تلافی به مازندران حمله و قسمتهایی را به آتش کشیدند و برای استقرار به آشوراده رفتند که پس از مقاومت مردم مجبور به عقب نشینی شدند . جالبه نه تو یک روز 2 بار خیانت روسها به مردم ایران . البته اگر تاریخ را ورق بزنیم در میابیم که از اینگونه خیانتها از طرف دول خارجی به ایران زیاد بوده است . اینرا نباید فراموش کنیم که تاریخ تکرار میشود فقط بگونه ای دیگر . ای کاش از تاریخ درس میگرفتیم ! ضمناً در این روز گالیله هم در مقابل مقامات کلیسا مجبور شد که قبول کند که زمین مرکز دنیاست و خورشید به دور زمین میگردد . حالا این روایتها چه ربطی به ندای آزادی دارند ؟ جواب در همین نکات ریز نهفته است . ما در طول تاریخ برای بدست آوردن آزادی ملتمان خسارتهای زیادی را متحمل شده ایم . نهضتهای گوناگون ، انقلابهای مختلف ، کودتاهای جور واجور ، جنگهای داخلی و خارجی زیاد و .... حالا در این روزگار میبینیم که تاریخ دوباره در حال تکرار است و جوانا و زنان و مردان زیادی در خون خود به نام آزادی میغلتند . چرا با یک نگاه به تاریخ سعی نمیکنیم که از آن درس بگیریم ! چرا باز هم همان اشتباهات تاریخی را تکرار میکنیم ؟ البته باز با یک نگاه به تاریخ سایر ملتها میبینیم که آنها هم همین مشکلات را برای داشتن جامعه ای آزاد پشت سر گذاشته اند ، اما ملتی هستیم که بسیار سریعتر از ملتها و کشورهای دیگر میتوانیم خود را با شرایط وفق دهیم اما باز هم همان اشتباهات را تکرار میکنیم ، انگار این ملتها هیچگاه قرار نیست که طعم آزادی و آسایش را تجربه کند.

۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

همبستگی

در تمام دنیا ملتی موفق و پیروز که همبستگی ملی اش را بتواند حفظ کند . پس از سالها مردم ایران چه راضی و چه ناراضی برای ایجاد تغییر در کنار هم برای تجلی فرهنگ ایران به پای صندوقهای رای رفتند . چیزی در حدود 40 میلیون رای ! چیزی که در تاریخ ایران بی سابقه بوده است . حال پس از گذشت 5 روز از این شرکت حیرت انگیز مردم ایران ، اعتراضاتی به آن میشود . اعتراضاتی که اگر صحیح هم نباشد ، آیا باید به این نحوه از طرف سیستم حکومتی با آن برخورد شود . ما مسلمان هستیم و پیامبر ما حضرت محمد ( ص) ، آیا این حضرت اگر کسی معترض او میشد با او با شمشیر برخورد میکرد ؟ غیر از اینست که با عطوفت و مهربانی با او برخورد میکرد ، مگر غیر از اینست که ما باید از بزرگان دینمان پیروی کنیم . آیا این را میتوان پیروی از پیامبر نامید ؟ ضرب و شتم آیا از روشهای پیامبر است ؟ مگر ما به محرم و نا محرم اعتقاد نداریم ، پس چرا باید ماموران حکومتی بر روی زنان دست بلند کنند ؟ مگر در دینمان نیامده که حتی یک سیلی هم دیه دارد ؟ پس چرا باید اینگونه رفتار شود ؟ آخر به کجا چنین شتابان ... . اگر در این انتخابات اتفاقی ( تقلب ) روی نداده است چرا معترضین را از راه درست مجاب نمیکنید ، مگر کار خیلی سختی است ؟ مگر ما اسلام را دین مهربانی و عطوفت به جهانیان معرفی نمیکنیم ، ایا با این روش برخورد دیگر کسی به حرفهای ما اعتنایی خواهد کرد ؟ چرا مراجع این رفتار ها را تحریم نمیکنند . چرا آنها سکوت کرده اند ایا نمیدانند که با اینکار وجه اسلام و مراجع به زیر سوال میرود ؟ آخر تا به کی سکوت ؟ چقدر خون باید ریخته شود تا ما بیدار شویم ؟ بس نیست ؟ در این 100 ساله از تاریخ ایران چه تعداد از مردان و زنان این مرز و بوم باید بمیرند تا بتوانیم در صلح و آرامش زندگی کنیم ؟

روزهای روشن ، خداحافظ

با یک نگاه به تاریخ ایران از اغاز سکونت بشر در این سرزمین بزرگ ، همواره مردم برای ساختن سرزمینی بزرگ و قدرتمند ، آزاد و سرافراز ، در تکاپو بوده . از انقلاب مشروطه تا به حال مردمان این سرزمین که سردر سازمان ملل با شعر شاعری از این سرزمین مزین است ، منشور آزادی از این سرزمین به دنیا هدیه شده است اما همواره برای بدست اوردن آن مجبور به اهدای جان مردان زنان ، پیران و جوانان شده است ، آخر تا به کی ؟ تا به کی باید برای موهبتی که خداوند بزرگ به انسان ارزانی داده ما خون بدهیم . تا به کی باید برای آزادی که مردمان این سرزمین کهن آنرا به تمام دنیا یاد داده است جان دهیم . مگر ما چه گناهی مرتکب شده ایم که مستوجب اینهمه زجر و درد هستیم . تا به کی باید خاک این سرزمین با خون مردمانش آبیاری شود ؟
تا به کی ...... .

۱۳۸۸ خرداد ۱۲, سه‌شنبه

روزمرگی

در اين دوران که تقريباً همه ما در حال گذرون زندگيمون به صورت روزانه هستيم و تقريباً نميتونيم براي آينده برنامه ريزی روشنی داشته باشيم ، دچار روزمرگی ميشيم چون هر روزمون مثل روز گذشته است . اين حالت ممکنه که به نظر بی ضرر بياد ولی انسان رو به جايی ميرسونه که ديگه چيزی برای آدم مهم نيست و اين حالت تشايه زيادی به افسردگی داره و ممکنه که خيلی زود به اين بيماری تبديل بشه . اون موقع آدم به بد حالتی دچار ميشه و نميتونه درست تصميم گيری کنه . تنها درمانی هم که برای افسردگی وجود داره اينه که خود شخص بخواد که خوب بشه و خيلی تلاش کنه تا بتونه ذهنيتش رو تغيير بده ، دارو هايی هم که برای اين بيماری ميدن هيچکدوم درمان نميکنه و فقط نقش يک مسکن را بازی ميکنه . بگذريم بالاخره اين ها هم از امتيازات زندگی ماشينی و شهری هستن . تو اين اوضاعی که واقعاً در اين زندگی مسخره شهری که اينهمه از صبح تا شب سگ دو ميزنيم و آخرش هم هيچی که هيچی . تو اين اوضاع آدم واقعاً چيکار ميتونه بکنه ؟ من نميدونم . هنوز هم راه حلی پيدا کنم شايد کسی و جايی تونسته باشه که اين رو حل کنه ولی من که نتونستم و مطمئناً خيلی های ديگه هم نتونستن . هميشه ميگن که خدا فرصتهای زيادی رو در اختيار آدمها ميزاره ولی من نميتونم اين رو قبول کنم چون واقعاً اينجوری نيست چون اين فرصتها رو بطور عادلانه نيست و بين همه بطور مساوی تقسيم نميشه . شايد هم من دارم اشتباه ميکنم ولی اين نظر منه و فعلاً نميتونم عوضش کنم .
و اندر احوال ما اين که هر روز بيشتر دچار روزمرگی ميشيم ، همين .