یکی از بیشترین کلمات جستجو شده که به وبلاگ من ختم شده است همین خوب زندگی کردن است . در اینکه تمام مردم دنیا بدنبال بهتر کردن شرایط زندگی خودشان و یا خوب زندگی کردن هستند ، شکی نیست اما همیشه خوب زندگی کردن در داشتن ثروت زیاد و یا رفاه نیست . خود من همیشه از بی پولی شکایت دارم و یا از اینکه چرا شرایط کاریم آنگونه که میخواهم نیست گلایه میکنم . در این چند ماه یعنی از مردادماه امسال تا الان بد ترین شرایط مالی را تجربه میکنم ، چندین اتفاق بد برایم افتاد ، بیمار شدم و ... . اما دیروز اتفاقی برایم افتاد که متوجه نکته ای شدم که تا کنون اصلاً به آن توجه نمیکردم . زمانی که از دفتر بیرون رفته بودم در پارک ورشو متوجه یک پسر و دختر جوانی شدم که به احتمال قوی زن و شوهر بودند . ناگهان آن پسر جوان شروع کرد به داد زدن و بلند حرف زدن و با هم دعوا کردند ، اتفاقی که بین خانواده های زیاد رخ می دهد . در یک لحظه به یاد زندگی خودم افتادم که تا به امروز حتی یک بار هم اتفاق نیافتاده است که در زندگی مشترکم با همسرم ، با هم دعوا کرده باشیم و یا سر هم داد زده باشیم . در مسایلی با هم مشکل داشته ایم اما کاملاً منطقی و با صحبت کردن آن مشکل را حل کرده ایم و اگر هم از دست هم دلخور شویم ، با صحبت کردن راجع به آن مسئله ، مشکل را حل میکنیم . این همان مسئله ای بود که تا کنون به آن توجه نکرده بودم . با تمام مشکلاتی که دارم ، زمانی که به خانه میرسم دیگر چیزی آزارم نمیدهد و زمانی که در خانه هستم ، مثل این است که همه چیز دارم. آنهایی که واقعاً بدنبال زندگی بهتری میگردند ، بهتر است اول از همه روابط خودشان را اصلاح کنند ، خویشتن دار باشند و صبور . تمامی مشکلات با کمی صبر حل میشود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر