دلیل نوشتن این پست تو این بلاگ اینه که میخواستم نظرم را در باره سریال جومونگ بیان کنم ( البته خودم هم از طرفداران این سریال هستم ) . به نظر من دلیل موفقیت این سریال در ایران یک مقداری به هم خویش پنداری مردم ایران با داستان این سریال کراه ای است . در تمام دوران ها مردم ایران نیز به دنبال یک هدف والا میگشتن و آن هم آزادی است . البته دلایل دیگر هم دارد . با یاک مقایسه سر انگشتی با محصولات داخلی میتوان به آنها پی برد . بطور مثال سریال پر خرج حضرت یوسف (ع ) را با این سریال جومونگ مقایسه کنید . بطور حتم هزینه ساخت سریال حضرت یوسف بسیار بیشتر از هزینه ساخت سریال جومونگ بوده است . اکثر پلانهای سریال جومونگ ، پلانهایی است بسیار طولانی و در ضمن لباس بازیگر ها هم دیر به دیر عوض میشود . مکانهایی هم که فیلم برداری در آنها صورت گرفته بسیار محدود است و بالعکس در سریال حضرت یوسف پلانهای زیاد ، مکانهای متونع و لباسهای بسیار زیاد برای بازیگران این سریال است . اما چرا سریال جومونگ کموفق تر است ؟ چون به مسایلی که بیننده را مجذوب میکند به نحو احسن پرداخته میشود . مثل موزیک متن که در مقایسه با سریال حضرت یوسف بسیار عامه پسند تر است . نحوه بازی بازیگر ها هم بسیار مهم است در سریال جومونگ بازیگران خیلی با احساس با نقششان برخورد میکنند ولی در سریال یوسف پیامبر اینچنین نبود . ایراد دیگری که من به سریال یوسف پیامبر میگیرم انتخاب نادرست قسمت بندی های سریال بود . چون بیننده های ایرانی بسیار با هوشند و میتوانند سناریو یک فیلم یا سریال را حدس بزنند ، اما در سریال جومونگ این چنش بسیار خوب صورت گرفته است بطوری که مخاطب را تحریک میکند تا حتماً قسمت بعدی را ببیند . البته من یک منتقد سینما نیستم که بخواهم بطرو دقیق و مو شکافانه به این مسایل نگاه کنم و تمام این نکات را فقط و فقط از دیدگاه شخصی بیان کرده ام . البته منتقدین ، نقد های بسیار خوبی در مورد سریال جومونگ انجام داده اند . البته در تیز بینی و زرنگی تهیه کنندگان کره ای هم نباید شک کرد ، آنها با شرایطی که بر کشور های اسلامی حاکم است ، سریالهایی را تولید میکنند که با این شرایط همخوانی دارند و با قیمتهای مناسبی هم به این کشور ها میفروشند و یک تجارت و درآمد زایی مناسبی را برای خود و کشورشان و مردمانشان ایجاد کرده اند ، کاری که ما ایرانیها در اکثر زمینه در آن از کشوری مثل کره جنوبی که زمانی مدیریت تا کارگری را از ما آموزش میدیدند ، عقب افتاده ایم . حال باید چه کار کنیم به نظر من تلاش بیهوده که سالیان سال مدیران در حال انجام آن هستند و فقط از یک تکنیک استفاده میکنند ( آزمون و خطا ) بهتر است دست بر داریم و با خودمان رو راست باشیم و مدیران قبول کنند که کار بلد نیستند و جایگاهشان را به آدم های کار بلد بدهند البته مطمئن باشند که اگر همچنین کاری را انجام بدهند کسی به آنها نخواهد گفت که چه قدر خورد و برد اما اگر اینکار را نکنند مطمئن باشند که به موقعش به آن هم ایراد گرفته خواهد شد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر